دسته
برندگان دومین رقابت وبلاگ نویسان تبیانی
لينكدوني
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 401741
تعداد نوشته ها : 362
تعداد نظرات : 42
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

لذا چنین روحیّه ایی در دیگران نیست و می بینیم که هنوز در مقدمات انتخابات، برخی از این کاندیداها چه چراغ سبزهایی که به استکبار جهانی دارند، می دهند. از آن طرف نیز آنها هم با تمام توان دارند تلاش می کنند که احمدی نژاد رأی نیاورد، چرا که می دانند اگر ایشان رأی بیاورد همین راه ادامه دارد اما اگر دیگران رأی بیاورند با آن ها می سازند .
بنظر شما علت حمایت جامعه محترم مدرسین از جناب آقای احمدی ن‍‍‍‍‍ژاد،رییس جمهور مردم ایران چیست و ایشان چه ویژگیها و خصوصیاتی دارند که موجب این حمایت شده است ؟

حجه الاسلام آشتیانی: طبق فرمایش دلسوزان و پایه گذاران انقلاب که گفته اند در ایام انتخابات با دید و بینش بالا افرادی را که می خواهید انتخاب کنید و برأی این کار ابتدا حالات، کارآمدی ها و سابقه مدیریتی آنها را بررسی کنید، جامعه محترم مدرسین هم با سابقه طولانی که در مسایل انقلاب دارد در هر دوره ای برای اینکه چه کسی صلاحیت ریاست جمهوری را بعنوان انتخاب اصلح دارد به میدان می آیند و قبل از اینکه این بحث ها در مجمع مطرح شود در کمیته ای کاملا بررسی می شود.
این بار هم در مورد کاندیداهای ریاست جمهوری چندین هفته در این کمیته بحث و بررسی و ابعاد مختلف فعالیت های جناب آقای دکتر احمدی نژاد از جمله: کارآمدی، تعهد و تدین، پشتکار، مردمی بودن، خضوع و خشوع ایشان، سفر به استانها و از نزدیک مشکلات مردم را لمس کردن و... را کاملا بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که ایشان در این دوره هم از بهترین هاست و تنها فردی است که می تواند برای نجات کشور به میدان بیاید.
از اوصاف و ویژگیهای ایشان مردمی بودن است و تلاش برای اینست که مشکلات را از نزدیک لمس کند. لذا دارای این امتیاز است که سوز مردمی دارد و واقعا دنبال اینست که مشکلات مردم را و سختی ها و نارسایی هایی که آن ها در زندگی دارند درک و حل کند.
لذا در این چهار سال لحظه ای از پا ننشست و دو دور سفرهای استانی در بین اقشار مختلف مردم رفت تا از نزدیک مشکلات را لمس کند.
یکی دیگر از امتیازات و ویژگیهایی که ایشان دارد روحیه اجتماعی و مردمی بودن است بر خلاف برخی مسؤولین که متاسفانه هراس دارند در اجتماع ظاهر شوند، چرا که معمولا آنها می دانند که اگر بیایند در اجتماع، مردم مشکلات فراوانی را مطرح می کنند و اگر هم بخواهند به مشکلات مردم رسیدگی کنند به علت اینکه ممکن است نارسایی های مالی وجود داشته باشد و یا امکان برآورده کردن خواست مردم نباشد، وارد میدان نمی شوند.
اما ایشان این توان را دارد که می آید در دل جامعه، هر کجا هم که می رود حاضر نیست از مردم جدا باشد حتی محافظین که به سلامت ایشان حساس هستند و می خواهند وی را از مردم جدا کنند، موفق نمی شوند.
ما یادمان نمی رود، با اینکه آن موقع آقای احمدی نژاد شهردار بودند و زلزله بم آمد، ایشان که از نظر مسؤولیتی، شاید مسئول رسیدگی به بم نبود اما به عنوان یک مسلمان رفته و چه کمکهایی که نکرده بود. من خودم چندی پیش وقتی به بم رفتم دیدم قسمتهایی که ایشان آمده، رسیدگی کرده و چقدر با دقت و تنظیم کار بسیار خوبی ارائه داده بودند ، و الان بم بصورتی آماده شده که نزدیک است به عنوان زیباترین شهرها شود. لذا ایشان چنین انسانی است که علاقمند به اجتماع بوده و هیچ ترس و هراسی هم از بودن تمام وقت در بین مردم و گفتگو با آنها ندارد، در حالی که ما کمتر در بین رؤسای جمهور و مسؤولین قبلی چنین سابقه ای را سراغ داریم.
ویژگی دیگر ایشان روحیه شجاعتی است که در انجام کارها دارد: مثلا در بُعد سوخت و تنظیم و سهمیه بندی آن، سال ها بود در مجلس چنین برنامه ای مطرح بود ولی کسی این شجاعت را که این کار بزرگ را انجام بدهد، نداشت. ولی آقای دکتر احمدی نژاد به میدان آمد و رهبر معظم انقلاب هم این کار را تشویق کرد و ضمن کنترل مصرف سوخت تا حدی توانستند تعدادی از وسایل نقلیه را گاز سوز کرده و جایگاه های سوختی در سراسر کشور بسازند و لذا توانستند بخشی از مشکل و دغدغه را حل کنند؛ چرا که در کشور ما جهت سوخت هزینه بالایی شده و هر سال چندین میلیون دلار صرف واردات و مصرف بنزین می شد و در نتیجه کشور را دچار هزاران مشکل اقتصادی می کرد، اما ایشان آمد و مشکلات را تا حد زیادی حل کرد و انصافا مردم هم باید توجه داشته باشند کسی جز آقای احمدی نژاد جرأت، قدرت و توان آمدن به این میدان را نداشت. 
از طرفی یکی از امتیازاتی که حضرت امام خمینی(ره) روی آن تکیه می کرد این بود که می فرمود به کسی رأی دهید که سر سازش و مسامحه با استکبار نداشته باشد و آن کسانی که مرعوب نسبت به استکبار و غرب هستند، نمی توانند کشور را مستقل اداره کنند، دکتر محمود احمدی نژاد فردی بود که در این چهار سال به وضوح این ویژگی را نشان داد.
بحمدالله ایشان توانست به تبعیت از مقام معظم رهبری کشور را مستقل اداره کند و با استکبار جهانی پنجه در پنجه افکنده و آنها را تحقیر نمایند و اتفاقا خود غربی ها و آمریکایی ها هم اعتراف دارند که هم بوش تحقیر شد و هم دیگرانی که متحدین شان بودند.
لذا چنین روحیّه ایی در دیگران نیست و می بینیم که هنوز در مقدمات انتخابات، برخی از این کاندیداها چه چراغ سبزهایی که به استکبار جهانی دارند، می دهند. از آن طرف نیز آنها هم با تمام توان دارند تلاش می کنند که احمدی نژاد رأی نیاورد، چرا که می دانند اگر ایشان رأی بیاورد همین راه ادامه دارد اما اگر دیگران رأی بیاورند با آن ها می سازند و این تعبیر را هم داشتند که تا قبل از آمدن احمدی نژاد به یک تفاهم های خوبی رسیده بودیم و راه ها باز شده بود، اما ایشان آمد و همه این راه ها را مسدود کرد و اگر باز هم در این دوره ایشان رأی بیاورند باز این راه تداوم پیدا می کند و برای استکبار مهم است که در رأس یک کشور، آن هم کشوری مثل ایران کسی باشد که با آنها کنار بیاید و سازش کند.
دیدیم در دوران آقای خاتمی در قضیه تعلیق انرژی هسته ای بالاخره کشور ما را به سازش کشیدند و دو سال انرژی هسته ای را به حالت تعلیق درآوردند ولی ایشان بحمدالله و به تبعیت از مقام معظم رهبری با جرأت توانست این کار را انجام بدهد و بجاهای خوبی هم رسیدیم. الان دنیا دارد ما را به عنوان یک کشور دارای انرژی هسته ای می پذیرد و قبول دارند که با سر پنجه دانشمندان فکور، متین، مخلص و علاقمند به انقلاب کار به اینجا رسیده است.
من اینجا به ضرس قاطع می گویم که این خصیصه استکبار ستیزی در وجود آقای احمدی نژاد هست و دیگران را با آن ضعف هایی که دارند دیده ایم و همه شان قبلا مسؤول بوده اند و این چیزی نیست که بخواهیم تجربه کنیم و بگوییم بیایند تا ببینیم چه می کنند؟
به طور جدی هر کدام از آن سه کاندیدای دیگر که بیایند، باید گفت کشور ما در خطر است.
لذا امیدواریم خداوند متعال لطف کند و ملت ما هم این را خوب می داند. ملت ما فهیم، سیاسی، با درک و توجه هستند و بیوگرافی افراد را خوب می دانند، احوالات شان را می شناسند و می دانند که کشور ما به نیاز به چه نحو افرادی دارد. اگر افراد ضعیف و ناتوانی که مرعوب غرب و استکبار هستند بیایند، انقلاب دوباره به قهقرا خواهد رفت و استقلال ما خدشه دار خواهد شد و آن افتخاری که ملت ما با استعدادهایی که دارند و اندیشه شان را پویا ساخته و توانستند ماهواره امید را با موفقیت پرتاب کنند، از بین می رود. در حالیکه دانشمندان ما جهان را شگفت زده کردع و دنیا به توان دانشمندان جوان ما پی بردند و دانستند که اینها هر کار که بخواهند بکنند در توان شان هست.
بنابرأین اگر بخواهیم این پیشرفت ها ادامه پیدا کند، اگر بخواهیم آن روحیه استقلال و افتخار برای ملت ما بماند و همیشه سربلند باشند، باید کسی را انتخاب کنیم که در راه سربلندی کشور حاضر است همه وجودش را بگذارد و از کشور و ملت ما دفاع کند و این استقلال و آزادی کشور را در دنیا ثابت کند و به دنیا بفهماند که اگر می خواهید رشد کنید و در توسعه صنعتی و اقتصادی و معنوی قدم بردارید، باید از استکبار ببُرید و از زیر ستم و استبداد آنها نجات پیدا کنید.
 این خصیصه بسیار مهم است و خداوند متعال هم در قرآن کریم چنین تعبیری دارد که :
عده زیادی از کسانی که مقابل شما هستند می خواهند شما را بسازش بکِشند، پیغمبرم این کار را نکنی. که البته پیامبر هم چنین کاری را نمی کرد.
ولی بحث اینست که یک رهبر و یک کسی که در رأس کشور اسلامی و انقلابی است، اصلا نباید روحیه سازش و مداهنه در او وجود داشته باشد تا دشمن کاملا مأیوس شود و ببُرد. و الا اگر طمع بورزد و یا با یک تهدید یا تشدید تحریم ها بتواند آنها را به عقب نشینی وا دارد خوب این کار را می کند و کشور را به قهقهرا باز می گرداند.
این مهم است که حتی نسبت به انبیاء الهی(علیه السلام) و هم خاتم انبیاء(صلی الله) خداوند می فرماید: آنها دوست دارند شما را به سازش بکشانند و مراقب این جهت باش. این برای همه رهبران اسلامی و برای همه رؤسای جمهور کشورهای اسلامی وجود دارد که به این ترفند دشمن توجه داشته باشند که از همه حیله ها و نیرنگ ها برای مرعوب کردن استفاده می کنند.
ویژگی دیگر رییس جمهور ما در بخش عمرانی است که ما می بینیم ایشان بسیار پرکار بوده اند. ما اگر هر استانی، هر شهر یا بخشی و یا حتی روستایی در اقصی نقاط کشور سر بزنیم آثار کار، عمران و آبادی در دوره احمدی نژاد محسوس است و ملموس، و جالب اینکه مردم هم این اعتراف را دارند. البته گلایه هایی از تورم می کنند که ایشان آمد و نتوانست تورم را مهار کند ولی نسبت به اصل عمران و آبادی کسی مشکلی ندارد و حتی کسانی هم که با وی مخالفند اما منصف هستند نیز این جهت را قبول دارند و اگر مقایسه هم بخواهیم بکنیم، کارهای عمرانی که ایشان کرده قابل مقایسه با 16 سال دوره های قبل نیست.
در بُعد معنوی هم باید دید چه قدم هایی برداشته شده، در دوران دوم خرداد در جامعه ما متأسفانه از نظر ابتذال و ایجاد گناه و زمینه گناه، باندازه ای شد که باید گفت دره ای ایجاد کرده اند که اگر آقای احمدی نژاد در دوره بعد هم بتواند با درایت، بخشی از اینها را جلوگیری کند و یا حداقل جلوی پیشرفت این منابع فساد را بگیرد، باز هم خیلی است.
ببینید الان خیلی ها می گویند چقدر فساد اخلاقی وجود دارد؟ اما آیا اینها در دوره ایشان ایجاد شد؟ آیا زمینه ها را ایشان ایجاد کرد؟ یا ایشان با تمام تلاش می خواهد جلوی اینها را بگیرد ولی وقتی فساد دامنه مردم را فرا گرفت این را یک شبه و 24 ساعته و ...نمی شود جلویش را گرفت. چون تربیت انسان ها و توجه آن ها به این که فساد جامعه را تباه می کند و می سوزاند، با یک روز و دو روز و ده روز امکان ندارد و ما هم می دانیم که ایشان با چه سوز و تلاشی سعی می کند اما نمی خواهد از قوه قهریه استفاده کند. باید برنامه ریزی صحیح معنوی کنند تا بتوانند کشور را نجات دهند.
امتیاز دیگر دکتر احمدی نژاد این است که به رهبری دلسوز و مطیع است. ما هم این را می خواهیم که واقعاً اگر رییس جمهوری می آیداین گونه نشود که نسبت به رهبر و اوامر رهبری دلسوز نباشد و خودش نظر داشته باشد؛ مثل دوم خردادی ها که دیدیم تا کجا پیش رفتند، حتی حکومت سکولار را مطرح کردند. شبهه های زیادی ایجاد کردند، حدود 800 شبهه که الان مدون هست که اگر این ها را ریز کنند به هزاران شبهه می رسد. این شبهه ها از توهین به پیامبر(صلی ا... علیه واله)، از زیر سوال بردن عصمت انبیاء و اولیاء گرفته تا اینکه اباعبدا...(علیه السلام) اگر در کربلا کشته شد بواسطه خشونت پدرش و جدش در جنگ بدر و احد بوده.کم مانده بود که بعد از 18 تیر بیایند، بریزند و مرکز رهبری را از بین ببرند که سپاه قدرتمند ما اعلام کرد اگر بنا این باشد، با تمام توان مقابله خواهیم کرد و اینها عقب نشینی کردند. اینها گوشه ای از آثار حکومت 2 خرداد بوده و آقای احمدی نژاد آمد و باید آنچه را که آنها از بین برده بودند بر می گرداند.
این را هم باید معترف باشیم که خانواده های شهدا دیگر احترام شان از بین رفته بود، هر کجا می رفتند می گفتند خودت رفتی جنگیدی؛ یا احیانا نسبت به مسایل فرهنگی بی اعتنایی های فراوانی شد که بلطف خدا اینها در مسیر طبیعی خودش برگشته و انشاالله برای تقویت این جهت در این دوره هم قدم برخواهند داشت.
 اگر بخواهیم در این مقوله صحبت کنیم، ساعت ها نیاز به وقت داریم. امیدواریم مرحله به مرحله این مسایل را بیشتر باز کنیم تا ملت ما که بحمد الله فهمیدند و می دانند، ولی بیشتر بدانند که خدا چه نعمتی به ما داد و خدای ناکرده ناسپاسی نکنیم که می ترسیم مورد خشم و غضب خداوند قرار گیریم و انشاالله خداوند این نعمت بزرگ که رییس جمهور ما مطیع رهبر است و همه ملت ما علاقمند به رهبرند را از ما نگیرد.
انشاالله در سایه رهبری و ولایت فقیه بتوانیم با انتخاب اصلح خود، قدم های بلندی برای آینده کشور برداریم و به مکان و جایگاه مناسبی که دلخواه مردم متدین ماست، برسیم.
منبع : راسخون
سه شنبه نوزدهم 3 1388


 1.سهام عدالت برای مستضعفان 2

.زمین رایگان در مسکن مهر 3

.دوبرابر کردن حقوق بازنشستگان

4.کاهش نرخ سود بانکها از 28 به 12% 5

. خودکفایی در گندم سیمان فولاد 6

. پرتاب اولین ماهواره ایران

7. ورود ایران به ده کشور هسته ای جهان

لطفا به او رای ندهید . مخلص شما مافیای ثروت وقدرت

آقای دکتر احمدی نژاد، ما از شما گله مندیم. روز 14 بهمن ماه سال 1387 را هیچگاه فراموش نمی کنم. مگر می شود فراموش کرد؟ تالار همایش های بین المللی صدا وسیما، میزبان هفتصد نفر از مدیران وزارتخانه ها و دستگاههای دولتی کشور بود. رییس جمهور هم حضور پیدا کرد. دکتر احمدی نژاد بر روی صندلی ردیف اول تالار نشست و چشم بر پرده نمایش دوخت. بر پرده نمایش، تصاویر آرم شبکه های سیمای سی استان به صورت هم زمان نمایان شد و سپس با تمامی استانهای سراسر کشور ارتباط مستقیم تصویری برقرار گردید. در هر قاب تصویر، استاندار و تنی چند از مسئولان استانی به چشم می خوردند. رییس جمهور با اولین استاندار شروع به گفتگو کرد. نوبت به یکایک استانداران رسید. صدای صلوات های پیاپی فضای مجلس را پر کرده بود. تمام برنامه یکساعت و نیم طول کشید. برنامه طرح ملی 900 بود. در سراسر کشور 900 پروژه بزرگ و ملی در حوزه های عمرانی، صنعتی، کشاورزی، آموزشی، فرهنگی و ... به صورت هم زمان افتتاح گردید. رییس جمهور خداحافظی کرد و رفت.
شبکه های سیما در بخش خبری خود برگزاری این برنامه را فقط در حد چند خط گزارش دادند. این در حالی است که در طرح ملی 900، پروژه هایی وجود داشت که جای داشت، هفته ها در باب تاثیرگذاری، کارآمدی، اشتغال زایی، سود آوری و اهمیت خودکفایی آنها بحث شود. 900 پروژه در حد و قواره ملی به صورت هم زمان افتتاح گردید. فردای آنروز بنا بر حس کنجکاوی و شعف آمیخته با دلسوزی، از همکاران، کسبه محل، همسایگان و اقوام درباره طرح ملی 900 سوال کردم. تقریبا همه بی اطلاع بودند. چرا؟ چون آگاهی دهی ضعیف بود. اصلاٌ اطلاع رسانی وجود نداشت. هیچ برنامه ای ساخته نشد. هیچ مصاحبه ای انجام نگرفت و هیچ مقاله ای بر روی کاغذ مطبوعات جان نگرفت و با مردم سخن نگفت. و این در حالی بود که بحران اقتصادی در غرب، ساعت به ساعت کارخانه هایش را تعطیل و تعدیل می کرد. و حال که رییس جمهور تعداد پروژه های انجام پذیرفته در دولت نهم را اعلام می دارد، دوستان، چرتکه سیاست را به منفعت شخص در دست می گیرند و در کسر زمان مبهوت می مانند و در جواب حیرت خویش برمی آشوبند و بانگ بر می آورند که انجام این همه پروژه در این مدت زمان غیر ممکن است. نه عزیزان، تلاش و خدمت و صرف وقت و استفاده بهینه از امکانات غیر ممکن نیست. صداقت و رو راستی و از جنس مردم بودن غیر ممکن نیست. بیست ساعت کار بدون وقفه در شبانه روز غیر ممکن نیست. عدم استفاده ناصحیح از بیت المال غیر ممکن نیست. در یک کلام درست کار کردن غیر ممکن نیست. پس (( بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم)). آنچه که باید غیر ممکن شود، لفاظی و بازی با کلمات و عوامفریبی است. آنچه که باید غیر ممکن شود، وعده گرایی و در خلوت بر سر تصاحب ثروت ملت چانه زنی است. آنچه که باید غیر ممکن شود، بازی مزورانه و بی نتیجه با احساسات پاک جوانان است. اگر بخواهیم انتقادی را در حق دولت نهم روا بداریم، آن انتقاد، جز عدم تبلیغات کارهای انجام پذیرفته نیست. آنچه که مقام معظم رهبری نیز بر آن اصرار دارند. (( بگویید آنچه را که انجام داده اید)). اگر دکتر محمود احمدی نژاد یا از سر وظیفه و یا از سر تواضع و یا از سر درگیری و مشغله های فراوان و مفید کاری، صدا و سیما را تریبون شخصی خویش قرار نمی دهند، روا نیست که دوستان در گیر و دار تعجب و حیرت در مقام پایمال کردن حقیقت برآیند. ندانستن و بی اطلاعی دلیل بر نبودن نیست. هر چند آنانکه باید بدانند، می دانند. همانانی که در روستاها و شهرهای کوچک این کشور، از نعمات و خدمات دولت نهم چنان بهره مند گشته اند، که بانگ هیچ تخریبی حتی گوششان را هم نمی آزارد. همانانی که زمانی که دولت نهم بر آن شد که دستگیرشان باشد، بانگ اشوبگران صنعت و اقتصاد بر آن شد که چرا؟ بگذارید که ناباوران در حیرت معجزه کار و صداقت بمانند. ضعف دولت نهم عدم تبلیغ کار انجام داده خویش است.
آقای دکتر محمود احمدی نژاد شما نگفته اید آنچه را که انجام داده اید و به همین دلیل به خود حق می دهیم که از شما گله مند باشیم.
چهارشنبه سیزدهم 3 1388

به نام او که عدل را آفرید...

به محمود احمدی نژاد رای خواهم داد... که آنگاه که حرف می زند احساس نمی کنی صدای ده ها حزب و جریان خودی و غیر خودی از دهانش خارج می شود...که او وقتی حرف می زند خودش است!...خودِ خودش...

به او رای خواهم داد، چون در فیلم تبلیغاتی اش بازیگر گیلانی تئاتر نقش مادر یک جوان معتار را ایفا نمی کند!...او صداقت را در این 6 سال خدمت در شهرداری و ریاست جمهوری برایمان معنا کرده است...حتی در فیلم های تبلیغاتی اش!

به احمدی نژاد رای خواهم داد که او محمود است...مورد حمد مقام عظمای ولایت...مورد حمد مستضعفان و بی کسان کشور...او محمود است، چون همیشه حامد پروردگار خویش است...

به او رای خواهم داد، حتی اگر تمام دنیا تخریبش کنند...

به محمود احمدی نژاد دوست داشتنی رای خواهم داد...چون با تمام ضعف ها و قوت هایش او را دوست دارم...

***

چه رای بیاوری چه نه...به خاطر همه آنچه بودی و ماندی دوستت داریم...و از زبان تمام وبلاگ نویسان حامی ات می گویم...حاج محمود...خسته نباشی دلاور...متشکریم...یاعلی

 

دوشنبه یازدهم 3 1388

تیتر بالای صفحه‌ی نخست روزنامه‌ی اعتماد ملی شنبه دوم خرداد با مضمون "گفت‌وگو با پدر داماد احمدی‌نژاد: [از تلاش برای پیروزی احمدی‌نژاد] پشیمانم!" و مصاحبه مفصل خبرنگار آن روزنامه با نامبرده در صفحه‌ی 4 که سرتاسر آن هتاکی و عقده‌گشایی بغض‌آلود علیه رئیس‌جمهور منتخب و نامزد قانونی انتخابات بوده (و ضمناً‌ برخی از سایتهای خبری ظاهراً اصولگرا! (مانند فردانیوز) همدوش با رسانه‌های اصلاح‌طلب! (نواندیش و...) با شتابزدگی و شور و شعف تمام! و در راستای تأمین منویات انتخاباتی و سیاه‌نمایی علیه رئیس‌جمهور به انتشار آن پرداخته بودند!)، حقیر را ناگزیر ساخت تا مواردی را در این فضای غبارآلود و در این مقطع حساس جهت استحضار خوانندگان به رشته‌ی تحریر درآورم، امید که مفید واقع گردد.

اولین نکته مقدماتی اینکه روزنامه‌ی مذکور در حالی اینچنین بی محابا به تخریب رقیب پرداخته که درست در همین روزها تأکیدات مکرر در مکرر! شیخ اصلاحات و نامزد حزب متبوع آن روزنامه در خصوص ضرورت رعایت اخلاق انتخاباتی و پرهیز از بداخلاقی و تخریب و تبلیغ تنها بر مبنای ذکر نقاط قوت نامزد خودی و نه نفی رقبا را در تریبونهای مختلف و از جمله در رسانه‌ی ملی شاهدیم و از جمله درست در همین روز انتشار ناسزانامه‌ی مزبور، در اخبار ساعت 20 شبکه‌ی 6 شنبه شاهد بودم که جناب کروبی مجدداً با تکرار همین مواعظ اخلاقی انتخاباتی، فرمودند که (قریب به این مضمون): «انتخابات و مقام و منصب ریاست و... همگی می گذرند و نمی‌مانند و آنچه می ماند بداخلاقی یا خوش اخلاقی است و من از همه‌ی هوادارانم می‌خواهم اگر مرا قبول دارند، هرگز دست به تخریب رقبا نزنند و به هیچ‌وجه بداخلاقی نکنند و تنها به ذکر نقاط مثبت من -اگر من دارای آن نقاط مثبت هستم- بپردازند و...!»

و نمی‌دانیم تا بالاخره این قسم های آنچنانی و مواعظ متواضعانه! و اخلاق‌مدارانه! شیخ ریش سفید اصلاحات را باور کنیم یا این دمهای خروس که هر روز بهتر از دیروز! آشکارتر میشوند و تخریب واضح و غیرقانونی و غیرشرعی رقیب انتخاباتی؟! آن‌هم رقیبی که منتخب ملت و نماد نظام و کشور بوده و توهین به وی در واقع توهین به مردم و نظام محسوب می‌گردد!

و البته باید این نکته را نیز تذکر داد که باور این مواعظ اخلاقی! از شیخ اصلاحات با عنایت به رفتار خود و وابستگان وی و به ویژه ارگان حزبی ایشان و آن‌هم نه در این 2، 3 ماهه‌ی اخیر که در تمام این 4 سال پس از انتخابات نهم (که طی آن و با توهم ادامه‌ی رقابت انتخاباتی! هیچ فرصتی را برای سیاه‌نمایی علیه دولت از کف نداده و در مقابل و در کمال انصاف! حتی از درج یک تیتر امیدآفرین نسبت به زحمات دولت دریغ کردند!) کمی مشکل و بعید است! تخریب دولت از سوی حضرات تا بدانجا بود که ظاهراً حضرات گرداننده این روزنامه طبق شنیده‌ها در کمال صراحت! به این رویه اذعان نیز نموده و فروتنانه! اعلام کرده بودند که «این دولت رقیب ماست و ما هدفی جز به زیر کشیدن آن از اسب ریاست و سوار شدن خودمان بر آن مرکب راهوار! نداریم، پس طبیعی است که در روزنامه جز انتقاد و سیاه‌نمایی چیز دیگری نسبت به دولت کار نکنیم و توقع دیگری از ما نداشته باشید!»

مگر فراموش کرده‌ایم که یادداشت‌نویس تازه به دوران رسیده به اصطلاح حرفه‌ای و لندن‌نشین! همین روزنامه -که همواره شعار تقدس! رأی مردم و «نجات جمهوریت!» لقلقه‌ی زبانشان بوده است!- سال قبل و در همین روزنامه در کمال ادب! و احترام! آشکارا به جمهور ملت ناسزا گفته و از سر حسادت و بغض نسبت به استقبال گسترده‌ی مردم از فرزند منتخب خود در سفرهای استانی، مردم را به «دلفین‌های گرسنه‌ای!» تشبیه کرد که با «گردن کجی!» در پی کسب لقمه نانی در پی رئیس‌جمهور می‌روند! و مگر همینها همین حالا هم با نیش و طعنه از «توزیع پول نفت» و« فرستادن ماشین به دنبال مردم» در سفرهای استانی دم نمی‌زنند و آشکارا به مردم توهین نمی‌کنند!

اینکه حضرات با این سوابق مشعشع! در اهانت به منتخب ملت و بلکه به خود ملت، چگونه هنوز دم از اخلاق‌مداری و رعایت اخلاق انتخاباتی و... می‌زنند هم از آن دست عجایب روزگار است! و البته به قول رندی «این هم ناشی از اعتماد به نفس تحسین‌آمیز! آقایان است و خلاصه هر چیز مدعیان اصلاحات قابل انتقاد باشد، انصافاً این اعتماد به نفسشان -که با وجود این سوابق درخشان! باز هم مدعی و بستانکار هستند که بدهکار نیستند- واقعاً‌ جای تقدیر و تحسین دارد!»

از 2 حال خارج نیست، یا شیخ اصلاحات از این تخریب‌ها در ارگان حزب خود با خبر هست یا نیست. اگر شق نخست باشد، در آن صورت صداقت جناب شیخ که با وجود این تخریب‌ها دم از اخلاق‌مداری می‌زند، زیر سئوال است! و اگر شق دوم باشد، آنگاه حضرتش باید پاسخ دهد که در حالی که از کنترل یک روزنامه‌ی حزبی ناتوان است و کفایت لازم برای اجرایی نمودن راهبرد انتخاباتی خود مبنی بر رعایت اخلاق و پرهیز از تخریب رقبا را حتی در روزنامه‌ی حزب خود نیز ندارد، چگونه درصدد گرفتن سکان قوه‌ی مجریه‌ی کشور برآمده است؟!(1)

یک احتمال دیگر هم می توان تصور کرد که ایشان آنچه را در این مصاحبه (و در موارد متعدد دیگر!) دیده مصداق تخریب نمی‌داند که در اینصورت باید ایشان معنای تخریب و اهانت را بازتعریف نماید تا بلکه امثال ما کم سوادان! نیز از غفلت! بدرآییم و با ایشان هم رأی گردیم!

شاید هم ایشان رئیس‌جمهور -یا به تعبیر خودش «اصلی‌ترین رقیب خود!»- را از شمول مواعظ اخلاقی و انتخاباتی خود مستثنا می‌داند! و هر نوع اهانتی در خصوص رقبای انتخاباتی را البته به غیر از آقای احمدی‌نژاد! ناپسند می‌شمرد!؟

اما از همه‌ی اینها می گذریم و به اصل موضوع می‌پردازیم. به عقیده‌ی نگارنده مصاحبه‌ی مذکور که مالامال از عقده‌گشایی بغض‌آلود علیه رئیس‌جمهور از زبان یکی از بستگان سببی ایشان است، خود بهترین دلیل بر شایستگی و اصلحیت دکتر احمدی‌نژاد بوده و روزنامه‌ی حزب آقای کروبی با این اقدام تخریب‌آمیز خود ناخواسته به بهترین وجهی به تبلیغ رئیس‌جمهور محبوب پرداخته! و از این لحاظ یادآور حکایت معروف «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» می‌باشد!؟

چگونه؟!

بیایید اندکی در موضوع تأمل نماییم: چه دلیلی بر درستکاری و عدالت طلبی و پایدار ماندن دکتر بر خط عدالت از این رساتر که حتی منسوبان نزدیک ایشان نیز تاب عدالت طلبی و عدول نکردن ایشان از اصول و نیز باج ندادن در برابر زیاده خواهی‌های خواص! -حتی به قیمت دشمن شدن بستگان- را نداشته و اینگونه به عقده‌گشایی علیه ایشان پرداخته‌‌اند؟!

اتفاقاً اینجاست که صدق کلام جاودانه و عالی امیر مؤمنان صلوات‌الله علیه به عینه آشکار می گردد که «والحق اوسع الاشیاء فی التواصف، و اضیقها فی التناصف»، «حق و عدالت گشاده ترین امور در زبان و توصیف و در مقابل سخت‌ترین و تنگ‌ترین امور در عمل و اجرا هستند!» و در عرصه‌ی اجرای عدالت است که همگان و حتی نزدیکترین افراد -ولو برادر تنی انسان!- نیز ممکن است سر به مخالفت و عصیان بردارند!

بنده مطمئنم -و با مطالعه‌ی اجمالی مصاحبه نیز به خوبی پیداست!- که علت این عصبانیت جناب پدر داماد! نیست مگر سرسختی رئیس‌جمهور در حفظ اصول و نیز بی‌توجهی ایشان به ملاحظات کاذب و برآورده نکردن توقعات این عناصر محترم! در واقع (همانگونه که در لابلای مصاحبه‌ی مزبور نیز شواهد آن دیده می‌شود) مصاحبه‌شونده به همراه تنی چند از دیگر مدعیان اصولگرایی که خود نیز به نام ایشان اشاره کرده است (امثال بیادی و...) تنها و تنها به دلیل آنکه دکتر -برخلاف اسلاف خود!- در برابر توقعات خاص! ایشان و نیز ملاحظات کاذب! اطرافیان و بستگان زیاده‌خواه تمکین نکرده و حاضر نشده به قیمت سوءاستفاده از مقام و منصبی که چون امانتی الهی و گران سنگ از جانب مردم دردکشیده به وی اعطاء گردیده و نیز به قیمت سخط الهی، رضایت خاطر ایشان را به دست آورد! و لذاست که آقایان نیز از دکتر بریده‌اند! و پشیمان شده‌اند!

حضرات گویا گمان کرده بودند که دکتر احمدی‌نژاد به دلیل احیاناً‌ حمایتهای آنها در انتخابات نهم، الی‌الابد! رهین منت! ایشان بوده و لذا موظف! است که به خواست‌هایشان تمکین نماید! و ملاحظات -حتماً کارشناسانه! و عالمانه!- ایشان را بدون توجه به قوت و استحکام آن‌ها و صرفاً به دلیل نسبت فامیلی حضرات بدون فوت وقت! بر دیدگان نهاده و بی چون و چرا اجرا نماید! و خلاصه حرمت فامیلی! را پاس بدارد! و چون ملاحظه کردند که آقای احمدی‌نژاد به این ملاحظات وقعی نمی نهد و حاضر نیست همچون اسلاف خود سنت سیئه‌ی قبیله‌گرایی و هزارفامیل! را -منتها این بار به نام عدالت‌خواهی و اصولگرایی!- تداوم بخشد، از ایشان بریدند! (بلاتشبیه همانطور که برخی از خواص زیاده خواه -امثال طلحه و زبیرها!- پس از چشیدن مزه‌ی عدالت طلبی و باج ندادن امیر‌المؤمنین (ع) به آنها، از جبهه‌ی حق بریدند!)

حقیر مدعی نیستم که انتقادات مصاحبه شونده مذکور به تمامه نابجا و تنها از سر بغض و عقده شخصی است یا مطلقاً! هیچ تصمیم ضعیف و قابل انتقاد در عملکرد دکتر احمدی‌نژاد وجود ندارد! چرا! ممکن است -و در واقع نیز بوده است- مواردی از انتصابات و تصمیمات ضعیف که می شد بهتر از آن هم عمل کرد (نظیر هزینه‌ی فراوان دولت بر سر ماجرای تلخ کردان یا قصه‌ی پر غصه‌ی! اظهارات بهانه‌آفرین! مشایی که اکنون بهترین بهانه برای تخریب دولت گردیده! و رقبای بی انصاف که در عرصه جوسازی علیه دولت کم آورده‌اند، هیچ دستاویزی بهتر از عملکرد مشایی و کردان برای تخریب دولت ندارند!)

اما آنچه برای من مهم و بسیار قابل تحسین است، این روحیه بی‌تعارفی و صراحت دکتر و نیز بی‌اعتنایی به ملاحظات کاذب فامیلی است. به‌عبارت دقیق‌تر نفس همین بی‌اعتنایی رئیس‌جمهور به فامیل‌بازی و ملاحظات جاهلانه‌ی قبیله‌ای و شکستن سنت سیئه‌ی قبلی‌ها در خصوص فامیل‌سالاری، به خودی خود آنچنان مهم است که اگر هیچ دلیل دیگری برای شایستگی آقای احمدی‌نژاد نداشتیم، شاید همین یک مورد برای زدودن تردیدها در خصوص اصلحیت ایشان کفایت می‌کرد!

اتفاقاً‌ آنچه احمدی‌نژاد را محبوب مردم کرده همین اصولگرایی -به معنای حقیقی کلمه و نه به مثابه یک شعار تاریخ مصرف دار انتخاباتی!- است و دکتر اگر می‌خواهد محبوب ملت باقی بماند، باید همچنان نارضایتی خواص! را تحمل کند تا -به فرموده‌ی مولا علی(ع) در فرمان جاودانه به مالک اشتر- رضایت توده‌ی مردم را که سرمایه‌ی حقیقی زمامداران است، کسب نماید و به قیمت نارضایتی توده‌ی مردم در پی خشنود کردن نزدیکان نباشد!

اینجا بسیار مناسب و بلکه واجب است که فرازی از کلام جاودان مولای متقیان (ع) در آن نامه‌ی معروف را با هم به گوش جان نیوش کنیم و در ابعاد عبرت آموز آن -به ویژه با عنایت به احوال کنونی- تأملی دوباره نماییم:

«[ای مالک!] بیش از هر چیز، طرفداری از حق را دوست بدار و آن را سرمشق کار عدالت بگذار، و بدین شیوه رضای همه‌ی رعیت را به دست آر. زیرا خشم همگان را نباید نادیده گرفت اما خشم ویژگان [و خواص] در برابر رضای همگان بی ارزش است. هیچ یک از افراد رعیت چون ویژگان فرماندار هنگام فراوانی نعمت برای او گرانبارتر، و در مواقع سختی و گرفتاری کمک و همراهیشان کمتر، و در خواهش اصرارشان بیشتر، و در روز بخشش سپاسگذاریشان سردتر! و در برابر پیشآمدهای ناگوار روزگار بی صبر و ناپایدارتر! نیست و این اکثریت مسلمانان هستند که ستون دینند، و سپری سنگین و استوار در برابر دشمنان و مشرکینند. پس دوستی و پاکبازی و گرایشت باید به سوی آنها باشد، تا شیرازه‌ی کارت نگسلد و از هم نپاشد.»

و چه دلیلی در صداقت و درستکاری و نیز پایداری آقای احمدی‌نژاد در خط اصیل اصولگرایی از این بهتر؟! اتفاقاً‌ اگر ایشان نیز مانند اسلاف خود به گونه‌ای رفتار میکرد که همه اطرافیان بلااستثناء! از ایشان رضایت خاطر می‌داشتند!، در آنصورت بود که می باید نسبت به صحت عملکرد دکتر احمدی‌نژاد به تردید می‌افتادیم! بگذار امثال خواصِ! -به نص فرموده‌ی امیر مؤمنان- «گرانبارِ بی صبرِ پرتوقع و زیاده خواه!» همچنان و هر چه بیشتر از دکتر ناراضی باشند اما در عوض توده‌ی مردم و بالاخص مستضعفان که باز به فرمایش مولا «ستون دینند»، همچنان محبت وی را در قلب خود داشته باشند!

در این مقال حکایت معروف سرکشی عقیل ابن ابی طالب از عدالت طلبی مولا علی (ع) را مثال نمی‌زنیم که اصولاً شأن و جایگاه آن چنین اقتضا نمی کند اما از همین دوران خودمان حکایتی شیرین و عبرت‌آموز را از سیره‌ی امام راحل و بت‌شکن زمان، نقل می‌کنیم به‌ویژه با عنایت به اینکه شیخ اصلاحات بیشترین تلاش خود در تبلیغات انتخاباتی و سیاسی را با بهره‌گیری از سوابق همراهی امام و انتساب بعضاً غیرحقیقی و جفاکارانه خود و اعمال و رفتار خود به امام راحل سامان داده است و سخنرانی و پیامی از ایشان نمی بینیم که در آن به نحوی از انحاء نام مبارک امام به میان نیامده و اعمال و کردار آقای کروبی و حزب ایشان به آن عزیز منتسب نشده باشد!

حکایت خواندنی ذیل به شکلی جالب ابعاد موضوع را روشن می نماید، طنز تاریخ اینکه اتفاقاً راوی این حکایت نیز کسی نیست جز خود آقای کروبی یعنی دبیرکل همان حزبی که روزنامه‌ی و ارگان مطبوعاتی آن با شوق و ذوق تمام مصاحبه سراسر تخریبی و هتاکانه پدر دامادِ -البته ناراضی!- رئیس‌جمهور را تیتر صفحه‌ی اول خود کرده تا به خیال خام خود از نمد جوسازی علیه رقیب انتخاباتی! در آستانه‌ی انتخابات کلاهی برای خود بدوزند!

بخوانید:

«در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی در سال 58 خواهرزاده امام که در خمین سکونت داشت به همراه فرد دیگری نامزد شد و البته به مجلس راه پیدا نکردند. مرحوم آیت الله پسندیده که برادر بزرگ امام بود و امام برای ایشان احترام خاصی قائل بودند، نامه‌ای به امام نوشت و گفت: «انتخابات خوب برگزار نشد.» امام وقتی آن نامه را خواندند، تبسمی کردند و فرمودند: «دیگر انتخابات از این بهتر در کجا می‌شود پیدا کرد که در شهر خود من، پسر خواهرم نامزد بشود و برادرم از او حمایت بکند و او رأی نیاورد؟!» این نشان دهنده آزاد اندیشی امام بود و اینکه تا چه اندازه به رأی مردم اهمیت می‌دادند.» (پا به پای آفتاب، گفته‌ها و ناگفته‌ها از سیره‌ی حضرت امام خمینی (ره) امیررضا ستوده ج 5، ص.7 – 166 به نقل از آقای کروبی)

حال حکایت پشیمانی و نارضایتی پدر داماد دکتر احمدی‌نژاد از ایشان نیز بی‌شباهت به حکایت جالب فوق نیست و به عبارتی با تأسی از امام راحل، ما نیز می‌توانیم بگوییم. «دیگر رئیس‌جمهور از این بهتر و عدالت‌خواه‌تر کجا می‌شود پیدا کرد که حتی بستگان نزدیک ایشان نیز از رفتار اصولی و عدالت محور ایشان و در ضمن تسلیم نشدن در برابر درخواستها و توقعات رنگارنگ! آنها، ناراضی شده و از وی بریده‌اند! در کدامیک از ادوار سابق و در خصوص کدامیک از رؤسای محترم جمهور قبلی چنین موردی سابقه داشته است؟!»

اجازه دهید اندکی موضوع را شفاف‌تر بررسی نماییم: بسیار مبرهن و واضح است که چرخش ناگهانی و عجیب! برخی عناصر به ظاهر اصولگرا اما در واقع فرصت طلب! (مانند نماینده‌ی سابق مجلس هفتم و مجری فعلی برنامه تخریبی "جریان" تلویزیون یا برخی اعضای شورای شهر) که ابتدا از حامیان سرسخت دکتر احمدی‌نژاد بودند اما پس از مدتی و با ملاحظه آنچه خودشان «عدم توجه رئیس‌جمهور به نظرات کارشناسان! و بی‌اعتنایی به نخبگان!» نامیدند! (بخوانید بی‌اعتنایی به زیاده خواهیهای غیرمسئولانه حضرات!) از ایشان بریدند و به صف رقیب پیوستند! نیز جز به دلیل پافشاری آقای احمدی‌نژاد بر اصول و تسلیم نشدن و باج ندادن به ایشان نبوده است!

اتفاقاً خود جناب پدر داماد! کار ما را راحت کرده با نام بردن از برخی عناصری که سهم خواهی و تشنگی ایشان برای قدرت بسیار مبرهن است!، به خوبی خط و ربط خود را فاش و به عبارتی دم خروس را عیان کرده است! همگان از وضعیت عنصر نان به نرخ روزخوری مانند فلان عضو فعلی شورای شهر تهران باخبریم! شخصیت ثابت قدم! و نستوهی! که تا چند سال قبل به سمت مسئله‌گویی در هیأت رزمندگان غرب تهران اشتغال داشت و با پایمردی و همت احمدی‌نژاد، به عنوان عضو آبادگران در انتخابات دوم شورای شهر انتخاب شد و تا قبل از انتخابات نهم طرفدار سرسخت دکتر احمدی‌نژاد بود و حتی به عنوان تبلیغ ایشان در انتخابات، به توهین و تخریب رقبای دیگر اصولگرا –از جمله شهردار فعلی تهران!- می‌پرداخت! اما بعد از انتخابات و با مشخص شدن بی اعتنایی دکتر به سهم‌خواهی حضرات، یکباره با چرخشی نه چندان غیرمنتظره! حامی سرسخت آقای قالیباف و مخالف دولت شد! اما با این سوابق مشعشع! باز در ایام انتخابات سوم شوراها از فرط صداقت! پوستر تبلیغاتی خود را مزین به عکس یادگاری با دکتر احمدی‌نژاد کرد! تا رسمی بکر در عالم سیاست ورزی! (البته نه از نوع ماکیاولیستی آن!) بنا نهد! و امروز هم که حضرتش در سفرهای تبلیغی آقای محسن رضایی در کنار وی حاضر می‌شود!

لابد از نظر روزنامه‌ی اعتماد ملی اگر احمدی‌نژاد به تمام توقعات ریز و درشت بستگان گردن می‌نهاد و به گونه‌ای رفتار میکرد که همه‌ی اطرافیان و فامیل سببی و نسبی ایشان بدون هیچ تخصص و شایستگی خاصی و تنها به صرف داشتن این ارتباط خانوادگی! از ایشان خشنود! می شدند! دلیل بر کفایت و درستی وی بود! و نکند نامزد محترم روزنامه‌ی مزبور نیز در صورت پیروزی در انتخابات، قصد دارد بر خلاف رویه‌ی رئیس‌جمهور محبوب و البته مطابق با رویه‌ی اسلاف دکتر! به گونه‌ای دیگر عمل نماید و قبل از هر چیز سهم! اطرافیان نسبی و سببی! را بدهد تا خدای ناکرده آنها هم مانند پدر داماد آقای احمدی‌نژاد از حمایت خود از آقای کروبی پشیمان نشوند! و این پشیمانی فردا روز تیتر صفحه‌ی اول یک روزنامه‌ی منتقد آقای کروبی نشود؟!

باز هم برای روشن‌تر شدن مطلب و اثبات اینکه -برخلاف تقلاهای روزنامه‌ی اعتماد ملی و سایر سایت‌های اصلاح طلب و اصولگرا!- «نارضایتی پدر داماد دکتر احمدی‌نژاد و پشیمانی از حمایت از ایشان»، اتفاقاً بهترین دلیل بر درستکاری رئیس‌جمهور محبوب است و نیز برای مشخص‌تر شدن تفاوت میان سیره‌ی اسلاف دکتر با ایشان بدون هیچ توضیحی بخشی از یک مقاله بسیار خواندنی را که در پاسخ به دعاوی یکی از روزنامه‌نگاران دوم خردادی و در اعتراض به خویشاوندسالاری در دولت قبل و اتفاقاً در یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای سابق (در نخستین روزهای سال 1379) منتشر گردیده است، عیناً ذکر و ضمن جلب توجه آقای خورشیدی به آن، قضاوت را به خوانندگان منصف و فهیم می‌سپاریم:

نویسنده‌ی مزبور در اعتراض به ادعاهای محمد قوچانی (سردبیر فعلی روزنامه‌ی اعتماد ملی و یکی از حامیان سرسخت امروز آقای کروبی!) که در آن ایامِ یکه تازی مطبوعات زنجیره‌ای، رئیس دولت سازندگی را به جرم خویشاوندسالاری به باد ناسزا و تخریب گرفته اما در همان حال نسبت به فامیل سالاری موجود در دولت مدعی اصلاحات سکوت کرده بود!، به تشریح فامیل‌سالاری در دولت قانون‌گرا و اصلاح‌طلب! آقای خاتمی که همواره شایسته‌‌سالاری را به‌عنوان شعار اصلی خود مطرح می‌نمود!، پرداخته و چنین می‌نویسد: «آقای خاتمی 2 برادر دارد که هر دو پس از دوم خرداد به مناصب بالا رسیدند. آقای علی خاتمی مشاور و رئیس بازرسی ویژه رئیس‌جمهوری است. یعنی جانشین آقای محسن هاشمی البته با ارتقاء به مشاورت رئیس‌جمهوری... آقای دکتر محمدرضا خاتمی قبل از دوم خرداد به امر شریف طبابت مشغول بود. اما پس از دوم خرداد به معاونت دارو و درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی منصوب شد!

انتصاب آقای دکتر به پست مذکور با توجه به بلایی که بر سر وضعیت دارویی کشور آورد، نه از باب شایستگی توجیه‌پذیر است و نه به دلیل ارتباط نداشتن پست مذکور با وظایف خاص ریاست جمهوری از باب اولویت اعتماد موجه است. درخصوص آرای وی [در انتخابات مجلس ششم] نیز همگان اعم از مخالف و موافق ایشان اذعان دارند که آرای ایشان به همراه سرکار خانم جمیله کدیور و [مرحوم] دکتر علیرضا نوری متعلق به خود آنان نیست!

آقای محمد رضا تابش [خواهرزاده آقای خاتمی] که قبل از دوم خرداد تکنیسین یک کارخانه تولید قارچ! بود، بلافاصله به‌عنوان قائم‌مقام رئیس دفتر رئیس‌جمهور منصوب شد! این شغل که معادل قائم مقام وزیر است، سابقاً وجود نداشت و فقط برای ایشان به وجود آمد! (ممنوعیت هرگونه استخدام فراموش نشود) پرواز آقای محمدرضا تابش از کارخانه قارچ ملارد به ساختمان سفید ریاست جمهوری و از آنجا به صندلی قرمز مجلس، همه به سحر دایی ایشان است. [نامبرده هم‌اکنون علاوه بر نمایندگی و دبیری فراکسیون اقلیت در مجلس هشتم، سمت کاملاً‌ تخصصی! ریاست فدراسیون سوارکاری کشور را نیز بر عهده دارد!]

اما برادر کوچ‌تر آقای تابش، پس از طی خدمت سربازی علاوه بر مدیرکلی دفتر وزارتی به مدیرکلی! روابط عمومی وزارت ارشاد هم منصوب شد! (چون استخدام ممنوع است) آیا خویشاوندسالاری صریحتر و شفافتر از این مورد سراغ دارید؟! این نمونه نه تنها رانت‌بازی است بلکه توهین به هزاران هنرمند و اندیشمند وزارت ارشاد نیز هست. اینک مروری در بین پسرخاله‌های آقای خاتمی:

آقای دکتر خلیلی اردکانی (شیعه) که یک مدرس ساده و سطح پایین دانشگاه تربیت مدرس بودند، به عنوان مشاور رئیس‌جمهوری در امور اهل سنت منصوب شد! اصولاً‌ از حدود بیش از 40 مشاور غیر از 3 یا 4 مشاور که از زمان آقای هاشمی بودند و ادب حکم می‌کرد که مشاورت ایشان تمدید شود، مابقی همه از دوستان و آشنایان و بستگان رئیس‌جمهوری (خاتمی) هستند! برادر کوچک آقای دکتر خلیلی اردکانی یک معلم ساده در کرج بودند که در انتخابات اخیر مجلس [دوره‌ی ششم] شهر را پر کرد از تراکت «خواهرزاده‌ی رئیس‌جمهوری محبوب- خلیلی اردکانی!» ضمناً مادر خود را نیز از اردکان به کرج آورد و در مسجد جامع تحت عنوان «حاجیه خانم خاتمی، همشیره‌ی رئیس‌جمهوری محبوب!» برای ایشان سخنرانی گذاشت!

خود حاجیه خانم که یک زن معمولی در اردکان بود، با استفاده از شهرت و محبوبیت برادر به عنوان عضو شورای شهر انتخاب شد و سپس برای نامزدی مجلس ششم استعفا داد ولی ارتقای سطح سواد نامزدها به فوق دیپلم مانع از پذیرش ثبت نام حاجیه خانم شد!

آقای قوچانی!

از ادامه‌ی داستان نفوذ و رشد خویشاوندان آقای خاتمی در شغلهای حساس منصرف می‌شوم، چون می‌دانم که بهتر از من آنان را می‌شناسید و پسرخاله‌ی محترم شما (س. ح) [احتمالاً منظور سعید حجاریان است.] پرونده‌ی همه‌ی آنان را دارد.
....
در پایان این نکته را نیز بنویسم:

خداوکیلی اگر پدر یا دایی بنده یا شما رئیس‌جمهور می شد، فکر می‌کنید حال و روز من و شما چه بود؟!

شما را قضاوت نمی‌کنم ولی خودم به کمتر از معاون اولی رضایت نمی‌دادم! راستی عنوان وسوسه‌انگیز معاون اولی مرا به یاد اقدام شگفت‌انگیز یکی از استادان محترم ما انداخت. می‌دانید که اولین انتصاب آقای خاتمی انتصاب آقای دکتر حبیبی بود که با توجه به عضویت ایشان در شورای نگهبان دوشغلی محسوب می‌شد و برخلاف قانون بود! این استاد عزیز ما که نمی‌توانست اولین قانون‌شکنی را از رئیس‌جمهوری قانونمدار [؟!] بپذیرد، به این موضوع اعتراض کرد. ولی همین که خود وی به عنوان عضو دفتر نظارت بر اجرای قانون اساسی منصوب شد، دیگر پیگیر موضوع نشد!

زیاد سخت نگیرید!

موفق باشید!»

(«هاشمی‌ها و خاتمی‌ها، پاسخی به محمد قوچانی» نوشته سیاوش عباسی، عصرآزادگان، 14/1/79 ضمناً گفتنی است این مقاله بازتاب قابل توجهی در مطبوعات آن زمان داشت از جمله هفته‌نامه‌ی یالثارات حتی متن کامل این مقاله را مجدداً منتشر نمود و تا جایی که بخاطر دارم هیچ تکذیبیه‌ یا توضیحی نیز از سوی مقامات دولت اصلاحات برای آن ارسال نشد و به‌عبارتی تأئید گردید!)

فاعتبروا یا اولی‌الابصار

پی‌نوشت:

1- البته این قبیل مسائل (بی‌خبری شیخ اصلاحات از آنچه در روزنامة منتسب به وی می‌گذرد!) مسبوق به سابقه است! نمونه‌ی آخر آن هم همین سه شنبه 5 خرداد بود که تیتر یک روزنامه اعتماد ملی با شانتاژ و غوغا و رنگ قرمز از سانسور! فیلم انتخاباتی کروبی توسط صدا و سیما و حذف وعدة شیخ مبنی بر اصلاح قانون اساسی! خبر داد اما چند ساعت بعد خود جناب کروبی در مصاحبه با خبرنگار تلویزیون (که در هر دو بخش خبری ساعت 20 و 20:30 پخش شد) موضوع سانسور را تکذیب کرده و آن را ناشی از اشتباه! گردانندگان روزنامه عنوان کرد!

(البته برخی نیز احتمال شیطنت عمدی گردانندگان روزنامه در جنجال‌آفرینی اخیر و در راستای طرح مسائل ساختارشکنانه‌ای که امکان بیان آنها در تلویزیون نیست از طریق شانتاژ و غوغاسالاری ژورنالیستی، را بعید نمی‌دانند!)

منبع : رجا نیوز

 

X