دسته
برندگان دومین رقابت وبلاگ نویسان تبیانی
لينكدوني
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 417343
تعداد نوشته ها : 362
تعداد نظرات : 42
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

تیتر بالای صفحه‌ی نخست روزنامه‌ی اعتماد ملی شنبه دوم خرداد با مضمون "گفت‌وگو با پدر داماد احمدی‌نژاد: [از تلاش برای پیروزی احمدی‌نژاد] پشیمانم!" و مصاحبه مفصل خبرنگار آن روزنامه با نامبرده در صفحه‌ی 4 که سرتاسر آن هتاکی و عقده‌گشایی بغض‌آلود علیه رئیس‌جمهور منتخب و نامزد قانونی انتخابات بوده (و ضمناً‌ برخی از سایتهای خبری ظاهراً اصولگرا! (مانند فردانیوز) همدوش با رسانه‌های اصلاح‌طلب! (نواندیش و...) با شتابزدگی و شور و شعف تمام! و در راستای تأمین منویات انتخاباتی و سیاه‌نمایی علیه رئیس‌جمهور به انتشار آن پرداخته بودند!)، حقیر را ناگزیر ساخت تا مواردی را در این فضای غبارآلود و در این مقطع حساس جهت استحضار خوانندگان به رشته‌ی تحریر درآورم، امید که مفید واقع گردد.

اولین نکته مقدماتی اینکه روزنامه‌ی مذکور در حالی اینچنین بی محابا به تخریب رقیب پرداخته که درست در همین روزها تأکیدات مکرر در مکرر! شیخ اصلاحات و نامزد حزب متبوع آن روزنامه در خصوص ضرورت رعایت اخلاق انتخاباتی و پرهیز از بداخلاقی و تخریب و تبلیغ تنها بر مبنای ذکر نقاط قوت نامزد خودی و نه نفی رقبا را در تریبونهای مختلف و از جمله در رسانه‌ی ملی شاهدیم و از جمله درست در همین روز انتشار ناسزانامه‌ی مزبور، در اخبار ساعت 20 شبکه‌ی 6 شنبه شاهد بودم که جناب کروبی مجدداً با تکرار همین مواعظ اخلاقی انتخاباتی، فرمودند که (قریب به این مضمون): «انتخابات و مقام و منصب ریاست و... همگی می گذرند و نمی‌مانند و آنچه می ماند بداخلاقی یا خوش اخلاقی است و من از همه‌ی هوادارانم می‌خواهم اگر مرا قبول دارند، هرگز دست به تخریب رقبا نزنند و به هیچ‌وجه بداخلاقی نکنند و تنها به ذکر نقاط مثبت من -اگر من دارای آن نقاط مثبت هستم- بپردازند و...!»

و نمی‌دانیم تا بالاخره این قسم های آنچنانی و مواعظ متواضعانه! و اخلاق‌مدارانه! شیخ ریش سفید اصلاحات را باور کنیم یا این دمهای خروس که هر روز بهتر از دیروز! آشکارتر میشوند و تخریب واضح و غیرقانونی و غیرشرعی رقیب انتخاباتی؟! آن‌هم رقیبی که منتخب ملت و نماد نظام و کشور بوده و توهین به وی در واقع توهین به مردم و نظام محسوب می‌گردد!

و البته باید این نکته را نیز تذکر داد که باور این مواعظ اخلاقی! از شیخ اصلاحات با عنایت به رفتار خود و وابستگان وی و به ویژه ارگان حزبی ایشان و آن‌هم نه در این 2، 3 ماهه‌ی اخیر که در تمام این 4 سال پس از انتخابات نهم (که طی آن و با توهم ادامه‌ی رقابت انتخاباتی! هیچ فرصتی را برای سیاه‌نمایی علیه دولت از کف نداده و در مقابل و در کمال انصاف! حتی از درج یک تیتر امیدآفرین نسبت به زحمات دولت دریغ کردند!) کمی مشکل و بعید است! تخریب دولت از سوی حضرات تا بدانجا بود که ظاهراً حضرات گرداننده این روزنامه طبق شنیده‌ها در کمال صراحت! به این رویه اذعان نیز نموده و فروتنانه! اعلام کرده بودند که «این دولت رقیب ماست و ما هدفی جز به زیر کشیدن آن از اسب ریاست و سوار شدن خودمان بر آن مرکب راهوار! نداریم، پس طبیعی است که در روزنامه جز انتقاد و سیاه‌نمایی چیز دیگری نسبت به دولت کار نکنیم و توقع دیگری از ما نداشته باشید!»

مگر فراموش کرده‌ایم که یادداشت‌نویس تازه به دوران رسیده به اصطلاح حرفه‌ای و لندن‌نشین! همین روزنامه -که همواره شعار تقدس! رأی مردم و «نجات جمهوریت!» لقلقه‌ی زبانشان بوده است!- سال قبل و در همین روزنامه در کمال ادب! و احترام! آشکارا به جمهور ملت ناسزا گفته و از سر حسادت و بغض نسبت به استقبال گسترده‌ی مردم از فرزند منتخب خود در سفرهای استانی، مردم را به «دلفین‌های گرسنه‌ای!» تشبیه کرد که با «گردن کجی!» در پی کسب لقمه نانی در پی رئیس‌جمهور می‌روند! و مگر همینها همین حالا هم با نیش و طعنه از «توزیع پول نفت» و« فرستادن ماشین به دنبال مردم» در سفرهای استانی دم نمی‌زنند و آشکارا به مردم توهین نمی‌کنند!

اینکه حضرات با این سوابق مشعشع! در اهانت به منتخب ملت و بلکه به خود ملت، چگونه هنوز دم از اخلاق‌مداری و رعایت اخلاق انتخاباتی و... می‌زنند هم از آن دست عجایب روزگار است! و البته به قول رندی «این هم ناشی از اعتماد به نفس تحسین‌آمیز! آقایان است و خلاصه هر چیز مدعیان اصلاحات قابل انتقاد باشد، انصافاً این اعتماد به نفسشان -که با وجود این سوابق درخشان! باز هم مدعی و بستانکار هستند که بدهکار نیستند- واقعاً‌ جای تقدیر و تحسین دارد!»

از 2 حال خارج نیست، یا شیخ اصلاحات از این تخریب‌ها در ارگان حزب خود با خبر هست یا نیست. اگر شق نخست باشد، در آن صورت صداقت جناب شیخ که با وجود این تخریب‌ها دم از اخلاق‌مداری می‌زند، زیر سئوال است! و اگر شق دوم باشد، آنگاه حضرتش باید پاسخ دهد که در حالی که از کنترل یک روزنامه‌ی حزبی ناتوان است و کفایت لازم برای اجرایی نمودن راهبرد انتخاباتی خود مبنی بر رعایت اخلاق و پرهیز از تخریب رقبا را حتی در روزنامه‌ی حزب خود نیز ندارد، چگونه درصدد گرفتن سکان قوه‌ی مجریه‌ی کشور برآمده است؟!(1)

یک احتمال دیگر هم می توان تصور کرد که ایشان آنچه را در این مصاحبه (و در موارد متعدد دیگر!) دیده مصداق تخریب نمی‌داند که در اینصورت باید ایشان معنای تخریب و اهانت را بازتعریف نماید تا بلکه امثال ما کم سوادان! نیز از غفلت! بدرآییم و با ایشان هم رأی گردیم!

شاید هم ایشان رئیس‌جمهور -یا به تعبیر خودش «اصلی‌ترین رقیب خود!»- را از شمول مواعظ اخلاقی و انتخاباتی خود مستثنا می‌داند! و هر نوع اهانتی در خصوص رقبای انتخاباتی را البته به غیر از آقای احمدی‌نژاد! ناپسند می‌شمرد!؟

اما از همه‌ی اینها می گذریم و به اصل موضوع می‌پردازیم. به عقیده‌ی نگارنده مصاحبه‌ی مذکور که مالامال از عقده‌گشایی بغض‌آلود علیه رئیس‌جمهور از زبان یکی از بستگان سببی ایشان است، خود بهترین دلیل بر شایستگی و اصلحیت دکتر احمدی‌نژاد بوده و روزنامه‌ی حزب آقای کروبی با این اقدام تخریب‌آمیز خود ناخواسته به بهترین وجهی به تبلیغ رئیس‌جمهور محبوب پرداخته! و از این لحاظ یادآور حکایت معروف «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» می‌باشد!؟

چگونه؟!

بیایید اندکی در موضوع تأمل نماییم: چه دلیلی بر درستکاری و عدالت طلبی و پایدار ماندن دکتر بر خط عدالت از این رساتر که حتی منسوبان نزدیک ایشان نیز تاب عدالت طلبی و عدول نکردن ایشان از اصول و نیز باج ندادن در برابر زیاده خواهی‌های خواص! -حتی به قیمت دشمن شدن بستگان- را نداشته و اینگونه به عقده‌گشایی علیه ایشان پرداخته‌‌اند؟!

اتفاقاً اینجاست که صدق کلام جاودانه و عالی امیر مؤمنان صلوات‌الله علیه به عینه آشکار می گردد که «والحق اوسع الاشیاء فی التواصف، و اضیقها فی التناصف»، «حق و عدالت گشاده ترین امور در زبان و توصیف و در مقابل سخت‌ترین و تنگ‌ترین امور در عمل و اجرا هستند!» و در عرصه‌ی اجرای عدالت است که همگان و حتی نزدیکترین افراد -ولو برادر تنی انسان!- نیز ممکن است سر به مخالفت و عصیان بردارند!

بنده مطمئنم -و با مطالعه‌ی اجمالی مصاحبه نیز به خوبی پیداست!- که علت این عصبانیت جناب پدر داماد! نیست مگر سرسختی رئیس‌جمهور در حفظ اصول و نیز بی‌توجهی ایشان به ملاحظات کاذب و برآورده نکردن توقعات این عناصر محترم! در واقع (همانگونه که در لابلای مصاحبه‌ی مزبور نیز شواهد آن دیده می‌شود) مصاحبه‌شونده به همراه تنی چند از دیگر مدعیان اصولگرایی که خود نیز به نام ایشان اشاره کرده است (امثال بیادی و...) تنها و تنها به دلیل آنکه دکتر -برخلاف اسلاف خود!- در برابر توقعات خاص! ایشان و نیز ملاحظات کاذب! اطرافیان و بستگان زیاده‌خواه تمکین نکرده و حاضر نشده به قیمت سوءاستفاده از مقام و منصبی که چون امانتی الهی و گران سنگ از جانب مردم دردکشیده به وی اعطاء گردیده و نیز به قیمت سخط الهی، رضایت خاطر ایشان را به دست آورد! و لذاست که آقایان نیز از دکتر بریده‌اند! و پشیمان شده‌اند!

حضرات گویا گمان کرده بودند که دکتر احمدی‌نژاد به دلیل احیاناً‌ حمایتهای آنها در انتخابات نهم، الی‌الابد! رهین منت! ایشان بوده و لذا موظف! است که به خواست‌هایشان تمکین نماید! و ملاحظات -حتماً کارشناسانه! و عالمانه!- ایشان را بدون توجه به قوت و استحکام آن‌ها و صرفاً به دلیل نسبت فامیلی حضرات بدون فوت وقت! بر دیدگان نهاده و بی چون و چرا اجرا نماید! و خلاصه حرمت فامیلی! را پاس بدارد! و چون ملاحظه کردند که آقای احمدی‌نژاد به این ملاحظات وقعی نمی نهد و حاضر نیست همچون اسلاف خود سنت سیئه‌ی قبیله‌گرایی و هزارفامیل! را -منتها این بار به نام عدالت‌خواهی و اصولگرایی!- تداوم بخشد، از ایشان بریدند! (بلاتشبیه همانطور که برخی از خواص زیاده خواه -امثال طلحه و زبیرها!- پس از چشیدن مزه‌ی عدالت طلبی و باج ندادن امیر‌المؤمنین (ع) به آنها، از جبهه‌ی حق بریدند!)

حقیر مدعی نیستم که انتقادات مصاحبه شونده مذکور به تمامه نابجا و تنها از سر بغض و عقده شخصی است یا مطلقاً! هیچ تصمیم ضعیف و قابل انتقاد در عملکرد دکتر احمدی‌نژاد وجود ندارد! چرا! ممکن است -و در واقع نیز بوده است- مواردی از انتصابات و تصمیمات ضعیف که می شد بهتر از آن هم عمل کرد (نظیر هزینه‌ی فراوان دولت بر سر ماجرای تلخ کردان یا قصه‌ی پر غصه‌ی! اظهارات بهانه‌آفرین! مشایی که اکنون بهترین بهانه برای تخریب دولت گردیده! و رقبای بی انصاف که در عرصه جوسازی علیه دولت کم آورده‌اند، هیچ دستاویزی بهتر از عملکرد مشایی و کردان برای تخریب دولت ندارند!)

اما آنچه برای من مهم و بسیار قابل تحسین است، این روحیه بی‌تعارفی و صراحت دکتر و نیز بی‌اعتنایی به ملاحظات کاذب فامیلی است. به‌عبارت دقیق‌تر نفس همین بی‌اعتنایی رئیس‌جمهور به فامیل‌بازی و ملاحظات جاهلانه‌ی قبیله‌ای و شکستن سنت سیئه‌ی قبلی‌ها در خصوص فامیل‌سالاری، به خودی خود آنچنان مهم است که اگر هیچ دلیل دیگری برای شایستگی آقای احمدی‌نژاد نداشتیم، شاید همین یک مورد برای زدودن تردیدها در خصوص اصلحیت ایشان کفایت می‌کرد!

اتفاقاً‌ آنچه احمدی‌نژاد را محبوب مردم کرده همین اصولگرایی -به معنای حقیقی کلمه و نه به مثابه یک شعار تاریخ مصرف دار انتخاباتی!- است و دکتر اگر می‌خواهد محبوب ملت باقی بماند، باید همچنان نارضایتی خواص! را تحمل کند تا -به فرموده‌ی مولا علی(ع) در فرمان جاودانه به مالک اشتر- رضایت توده‌ی مردم را که سرمایه‌ی حقیقی زمامداران است، کسب نماید و به قیمت نارضایتی توده‌ی مردم در پی خشنود کردن نزدیکان نباشد!

اینجا بسیار مناسب و بلکه واجب است که فرازی از کلام جاودان مولای متقیان (ع) در آن نامه‌ی معروف را با هم به گوش جان نیوش کنیم و در ابعاد عبرت آموز آن -به ویژه با عنایت به احوال کنونی- تأملی دوباره نماییم:

«[ای مالک!] بیش از هر چیز، طرفداری از حق را دوست بدار و آن را سرمشق کار عدالت بگذار، و بدین شیوه رضای همه‌ی رعیت را به دست آر. زیرا خشم همگان را نباید نادیده گرفت اما خشم ویژگان [و خواص] در برابر رضای همگان بی ارزش است. هیچ یک از افراد رعیت چون ویژگان فرماندار هنگام فراوانی نعمت برای او گرانبارتر، و در مواقع سختی و گرفتاری کمک و همراهیشان کمتر، و در خواهش اصرارشان بیشتر، و در روز بخشش سپاسگذاریشان سردتر! و در برابر پیشآمدهای ناگوار روزگار بی صبر و ناپایدارتر! نیست و این اکثریت مسلمانان هستند که ستون دینند، و سپری سنگین و استوار در برابر دشمنان و مشرکینند. پس دوستی و پاکبازی و گرایشت باید به سوی آنها باشد، تا شیرازه‌ی کارت نگسلد و از هم نپاشد.»

و چه دلیلی در صداقت و درستکاری و نیز پایداری آقای احمدی‌نژاد در خط اصیل اصولگرایی از این بهتر؟! اتفاقاً‌ اگر ایشان نیز مانند اسلاف خود به گونه‌ای رفتار میکرد که همه اطرافیان بلااستثناء! از ایشان رضایت خاطر می‌داشتند!، در آنصورت بود که می باید نسبت به صحت عملکرد دکتر احمدی‌نژاد به تردید می‌افتادیم! بگذار امثال خواصِ! -به نص فرموده‌ی امیر مؤمنان- «گرانبارِ بی صبرِ پرتوقع و زیاده خواه!» همچنان و هر چه بیشتر از دکتر ناراضی باشند اما در عوض توده‌ی مردم و بالاخص مستضعفان که باز به فرمایش مولا «ستون دینند»، همچنان محبت وی را در قلب خود داشته باشند!

در این مقال حکایت معروف سرکشی عقیل ابن ابی طالب از عدالت طلبی مولا علی (ع) را مثال نمی‌زنیم که اصولاً شأن و جایگاه آن چنین اقتضا نمی کند اما از همین دوران خودمان حکایتی شیرین و عبرت‌آموز را از سیره‌ی امام راحل و بت‌شکن زمان، نقل می‌کنیم به‌ویژه با عنایت به اینکه شیخ اصلاحات بیشترین تلاش خود در تبلیغات انتخاباتی و سیاسی را با بهره‌گیری از سوابق همراهی امام و انتساب بعضاً غیرحقیقی و جفاکارانه خود و اعمال و رفتار خود به امام راحل سامان داده است و سخنرانی و پیامی از ایشان نمی بینیم که در آن به نحوی از انحاء نام مبارک امام به میان نیامده و اعمال و کردار آقای کروبی و حزب ایشان به آن عزیز منتسب نشده باشد!

حکایت خواندنی ذیل به شکلی جالب ابعاد موضوع را روشن می نماید، طنز تاریخ اینکه اتفاقاً راوی این حکایت نیز کسی نیست جز خود آقای کروبی یعنی دبیرکل همان حزبی که روزنامه‌ی و ارگان مطبوعاتی آن با شوق و ذوق تمام مصاحبه سراسر تخریبی و هتاکانه پدر دامادِ -البته ناراضی!- رئیس‌جمهور را تیتر صفحه‌ی اول خود کرده تا به خیال خام خود از نمد جوسازی علیه رقیب انتخاباتی! در آستانه‌ی انتخابات کلاهی برای خود بدوزند!

بخوانید:

«در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی در سال 58 خواهرزاده امام که در خمین سکونت داشت به همراه فرد دیگری نامزد شد و البته به مجلس راه پیدا نکردند. مرحوم آیت الله پسندیده که برادر بزرگ امام بود و امام برای ایشان احترام خاصی قائل بودند، نامه‌ای به امام نوشت و گفت: «انتخابات خوب برگزار نشد.» امام وقتی آن نامه را خواندند، تبسمی کردند و فرمودند: «دیگر انتخابات از این بهتر در کجا می‌شود پیدا کرد که در شهر خود من، پسر خواهرم نامزد بشود و برادرم از او حمایت بکند و او رأی نیاورد؟!» این نشان دهنده آزاد اندیشی امام بود و اینکه تا چه اندازه به رأی مردم اهمیت می‌دادند.» (پا به پای آفتاب، گفته‌ها و ناگفته‌ها از سیره‌ی حضرت امام خمینی (ره) امیررضا ستوده ج 5، ص.7 – 166 به نقل از آقای کروبی)

حال حکایت پشیمانی و نارضایتی پدر داماد دکتر احمدی‌نژاد از ایشان نیز بی‌شباهت به حکایت جالب فوق نیست و به عبارتی با تأسی از امام راحل، ما نیز می‌توانیم بگوییم. «دیگر رئیس‌جمهور از این بهتر و عدالت‌خواه‌تر کجا می‌شود پیدا کرد که حتی بستگان نزدیک ایشان نیز از رفتار اصولی و عدالت محور ایشان و در ضمن تسلیم نشدن در برابر درخواستها و توقعات رنگارنگ! آنها، ناراضی شده و از وی بریده‌اند! در کدامیک از ادوار سابق و در خصوص کدامیک از رؤسای محترم جمهور قبلی چنین موردی سابقه داشته است؟!»

اجازه دهید اندکی موضوع را شفاف‌تر بررسی نماییم: بسیار مبرهن و واضح است که چرخش ناگهانی و عجیب! برخی عناصر به ظاهر اصولگرا اما در واقع فرصت طلب! (مانند نماینده‌ی سابق مجلس هفتم و مجری فعلی برنامه تخریبی "جریان" تلویزیون یا برخی اعضای شورای شهر) که ابتدا از حامیان سرسخت دکتر احمدی‌نژاد بودند اما پس از مدتی و با ملاحظه آنچه خودشان «عدم توجه رئیس‌جمهور به نظرات کارشناسان! و بی‌اعتنایی به نخبگان!» نامیدند! (بخوانید بی‌اعتنایی به زیاده خواهیهای غیرمسئولانه حضرات!) از ایشان بریدند و به صف رقیب پیوستند! نیز جز به دلیل پافشاری آقای احمدی‌نژاد بر اصول و تسلیم نشدن و باج ندادن به ایشان نبوده است!

اتفاقاً خود جناب پدر داماد! کار ما را راحت کرده با نام بردن از برخی عناصری که سهم خواهی و تشنگی ایشان برای قدرت بسیار مبرهن است!، به خوبی خط و ربط خود را فاش و به عبارتی دم خروس را عیان کرده است! همگان از وضعیت عنصر نان به نرخ روزخوری مانند فلان عضو فعلی شورای شهر تهران باخبریم! شخصیت ثابت قدم! و نستوهی! که تا چند سال قبل به سمت مسئله‌گویی در هیأت رزمندگان غرب تهران اشتغال داشت و با پایمردی و همت احمدی‌نژاد، به عنوان عضو آبادگران در انتخابات دوم شورای شهر انتخاب شد و تا قبل از انتخابات نهم طرفدار سرسخت دکتر احمدی‌نژاد بود و حتی به عنوان تبلیغ ایشان در انتخابات، به توهین و تخریب رقبای دیگر اصولگرا –از جمله شهردار فعلی تهران!- می‌پرداخت! اما بعد از انتخابات و با مشخص شدن بی اعتنایی دکتر به سهم‌خواهی حضرات، یکباره با چرخشی نه چندان غیرمنتظره! حامی سرسخت آقای قالیباف و مخالف دولت شد! اما با این سوابق مشعشع! باز در ایام انتخابات سوم شوراها از فرط صداقت! پوستر تبلیغاتی خود را مزین به عکس یادگاری با دکتر احمدی‌نژاد کرد! تا رسمی بکر در عالم سیاست ورزی! (البته نه از نوع ماکیاولیستی آن!) بنا نهد! و امروز هم که حضرتش در سفرهای تبلیغی آقای محسن رضایی در کنار وی حاضر می‌شود!

لابد از نظر روزنامه‌ی اعتماد ملی اگر احمدی‌نژاد به تمام توقعات ریز و درشت بستگان گردن می‌نهاد و به گونه‌ای رفتار میکرد که همه‌ی اطرافیان و فامیل سببی و نسبی ایشان بدون هیچ تخصص و شایستگی خاصی و تنها به صرف داشتن این ارتباط خانوادگی! از ایشان خشنود! می شدند! دلیل بر کفایت و درستی وی بود! و نکند نامزد محترم روزنامه‌ی مزبور نیز در صورت پیروزی در انتخابات، قصد دارد بر خلاف رویه‌ی رئیس‌جمهور محبوب و البته مطابق با رویه‌ی اسلاف دکتر! به گونه‌ای دیگر عمل نماید و قبل از هر چیز سهم! اطرافیان نسبی و سببی! را بدهد تا خدای ناکرده آنها هم مانند پدر داماد آقای احمدی‌نژاد از حمایت خود از آقای کروبی پشیمان نشوند! و این پشیمانی فردا روز تیتر صفحه‌ی اول یک روزنامه‌ی منتقد آقای کروبی نشود؟!

باز هم برای روشن‌تر شدن مطلب و اثبات اینکه -برخلاف تقلاهای روزنامه‌ی اعتماد ملی و سایر سایت‌های اصلاح طلب و اصولگرا!- «نارضایتی پدر داماد دکتر احمدی‌نژاد و پشیمانی از حمایت از ایشان»، اتفاقاً بهترین دلیل بر درستکاری رئیس‌جمهور محبوب است و نیز برای مشخص‌تر شدن تفاوت میان سیره‌ی اسلاف دکتر با ایشان بدون هیچ توضیحی بخشی از یک مقاله بسیار خواندنی را که در پاسخ به دعاوی یکی از روزنامه‌نگاران دوم خردادی و در اعتراض به خویشاوندسالاری در دولت قبل و اتفاقاً در یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای سابق (در نخستین روزهای سال 1379) منتشر گردیده است، عیناً ذکر و ضمن جلب توجه آقای خورشیدی به آن، قضاوت را به خوانندگان منصف و فهیم می‌سپاریم:

نویسنده‌ی مزبور در اعتراض به ادعاهای محمد قوچانی (سردبیر فعلی روزنامه‌ی اعتماد ملی و یکی از حامیان سرسخت امروز آقای کروبی!) که در آن ایامِ یکه تازی مطبوعات زنجیره‌ای، رئیس دولت سازندگی را به جرم خویشاوندسالاری به باد ناسزا و تخریب گرفته اما در همان حال نسبت به فامیل سالاری موجود در دولت مدعی اصلاحات سکوت کرده بود!، به تشریح فامیل‌سالاری در دولت قانون‌گرا و اصلاح‌طلب! آقای خاتمی که همواره شایسته‌‌سالاری را به‌عنوان شعار اصلی خود مطرح می‌نمود!، پرداخته و چنین می‌نویسد: «آقای خاتمی 2 برادر دارد که هر دو پس از دوم خرداد به مناصب بالا رسیدند. آقای علی خاتمی مشاور و رئیس بازرسی ویژه رئیس‌جمهوری است. یعنی جانشین آقای محسن هاشمی البته با ارتقاء به مشاورت رئیس‌جمهوری... آقای دکتر محمدرضا خاتمی قبل از دوم خرداد به امر شریف طبابت مشغول بود. اما پس از دوم خرداد به معاونت دارو و درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی منصوب شد!

انتصاب آقای دکتر به پست مذکور با توجه به بلایی که بر سر وضعیت دارویی کشور آورد، نه از باب شایستگی توجیه‌پذیر است و نه به دلیل ارتباط نداشتن پست مذکور با وظایف خاص ریاست جمهوری از باب اولویت اعتماد موجه است. درخصوص آرای وی [در انتخابات مجلس ششم] نیز همگان اعم از مخالف و موافق ایشان اذعان دارند که آرای ایشان به همراه سرکار خانم جمیله کدیور و [مرحوم] دکتر علیرضا نوری متعلق به خود آنان نیست!

آقای محمد رضا تابش [خواهرزاده آقای خاتمی] که قبل از دوم خرداد تکنیسین یک کارخانه تولید قارچ! بود، بلافاصله به‌عنوان قائم‌مقام رئیس دفتر رئیس‌جمهور منصوب شد! این شغل که معادل قائم مقام وزیر است، سابقاً وجود نداشت و فقط برای ایشان به وجود آمد! (ممنوعیت هرگونه استخدام فراموش نشود) پرواز آقای محمدرضا تابش از کارخانه قارچ ملارد به ساختمان سفید ریاست جمهوری و از آنجا به صندلی قرمز مجلس، همه به سحر دایی ایشان است. [نامبرده هم‌اکنون علاوه بر نمایندگی و دبیری فراکسیون اقلیت در مجلس هشتم، سمت کاملاً‌ تخصصی! ریاست فدراسیون سوارکاری کشور را نیز بر عهده دارد!]

اما برادر کوچ‌تر آقای تابش، پس از طی خدمت سربازی علاوه بر مدیرکلی دفتر وزارتی به مدیرکلی! روابط عمومی وزارت ارشاد هم منصوب شد! (چون استخدام ممنوع است) آیا خویشاوندسالاری صریحتر و شفافتر از این مورد سراغ دارید؟! این نمونه نه تنها رانت‌بازی است بلکه توهین به هزاران هنرمند و اندیشمند وزارت ارشاد نیز هست. اینک مروری در بین پسرخاله‌های آقای خاتمی:

آقای دکتر خلیلی اردکانی (شیعه) که یک مدرس ساده و سطح پایین دانشگاه تربیت مدرس بودند، به عنوان مشاور رئیس‌جمهوری در امور اهل سنت منصوب شد! اصولاً‌ از حدود بیش از 40 مشاور غیر از 3 یا 4 مشاور که از زمان آقای هاشمی بودند و ادب حکم می‌کرد که مشاورت ایشان تمدید شود، مابقی همه از دوستان و آشنایان و بستگان رئیس‌جمهوری (خاتمی) هستند! برادر کوچک آقای دکتر خلیلی اردکانی یک معلم ساده در کرج بودند که در انتخابات اخیر مجلس [دوره‌ی ششم] شهر را پر کرد از تراکت «خواهرزاده‌ی رئیس‌جمهوری محبوب- خلیلی اردکانی!» ضمناً مادر خود را نیز از اردکان به کرج آورد و در مسجد جامع تحت عنوان «حاجیه خانم خاتمی، همشیره‌ی رئیس‌جمهوری محبوب!» برای ایشان سخنرانی گذاشت!

خود حاجیه خانم که یک زن معمولی در اردکان بود، با استفاده از شهرت و محبوبیت برادر به عنوان عضو شورای شهر انتخاب شد و سپس برای نامزدی مجلس ششم استعفا داد ولی ارتقای سطح سواد نامزدها به فوق دیپلم مانع از پذیرش ثبت نام حاجیه خانم شد!

آقای قوچانی!

از ادامه‌ی داستان نفوذ و رشد خویشاوندان آقای خاتمی در شغلهای حساس منصرف می‌شوم، چون می‌دانم که بهتر از من آنان را می‌شناسید و پسرخاله‌ی محترم شما (س. ح) [احتمالاً منظور سعید حجاریان است.] پرونده‌ی همه‌ی آنان را دارد.
....
در پایان این نکته را نیز بنویسم:

خداوکیلی اگر پدر یا دایی بنده یا شما رئیس‌جمهور می شد، فکر می‌کنید حال و روز من و شما چه بود؟!

شما را قضاوت نمی‌کنم ولی خودم به کمتر از معاون اولی رضایت نمی‌دادم! راستی عنوان وسوسه‌انگیز معاون اولی مرا به یاد اقدام شگفت‌انگیز یکی از استادان محترم ما انداخت. می‌دانید که اولین انتصاب آقای خاتمی انتصاب آقای دکتر حبیبی بود که با توجه به عضویت ایشان در شورای نگهبان دوشغلی محسوب می‌شد و برخلاف قانون بود! این استاد عزیز ما که نمی‌توانست اولین قانون‌شکنی را از رئیس‌جمهوری قانونمدار [؟!] بپذیرد، به این موضوع اعتراض کرد. ولی همین که خود وی به عنوان عضو دفتر نظارت بر اجرای قانون اساسی منصوب شد، دیگر پیگیر موضوع نشد!

زیاد سخت نگیرید!

موفق باشید!»

(«هاشمی‌ها و خاتمی‌ها، پاسخی به محمد قوچانی» نوشته سیاوش عباسی، عصرآزادگان، 14/1/79 ضمناً گفتنی است این مقاله بازتاب قابل توجهی در مطبوعات آن زمان داشت از جمله هفته‌نامه‌ی یالثارات حتی متن کامل این مقاله را مجدداً منتشر نمود و تا جایی که بخاطر دارم هیچ تکذیبیه‌ یا توضیحی نیز از سوی مقامات دولت اصلاحات برای آن ارسال نشد و به‌عبارتی تأئید گردید!)

فاعتبروا یا اولی‌الابصار

پی‌نوشت:

1- البته این قبیل مسائل (بی‌خبری شیخ اصلاحات از آنچه در روزنامة منتسب به وی می‌گذرد!) مسبوق به سابقه است! نمونه‌ی آخر آن هم همین سه شنبه 5 خرداد بود که تیتر یک روزنامه اعتماد ملی با شانتاژ و غوغا و رنگ قرمز از سانسور! فیلم انتخاباتی کروبی توسط صدا و سیما و حذف وعدة شیخ مبنی بر اصلاح قانون اساسی! خبر داد اما چند ساعت بعد خود جناب کروبی در مصاحبه با خبرنگار تلویزیون (که در هر دو بخش خبری ساعت 20 و 20:30 پخش شد) موضوع سانسور را تکذیب کرده و آن را ناشی از اشتباه! گردانندگان روزنامه عنوان کرد!

(البته برخی نیز احتمال شیطنت عمدی گردانندگان روزنامه در جنجال‌آفرینی اخیر و در راستای طرح مسائل ساختارشکنانه‌ای که امکان بیان آنها در تلویزیون نیست از طریق شانتاژ و غوغاسالاری ژورنالیستی، را بعید نمی‌دانند!)

منبع : رجا نیوز

 

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون به مناطق محروم رسیدگی می کند.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون فساد مالی ندارد.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون اسراییل و هم پیمانانش از او حمایت نمی کنند.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون به احیای گفتمان انقلاب اسلامی پرداخته است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون واقعا مدرک دکتری گرفته است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون سخنانش را با دعای فرج شروع می کند.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون بدهی های خارجی کشور را کاهش داده است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون با گروه های ضد انقلاب دیدار نداشته است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون به مبارزه با مفاسد اقتصادی پرداخته است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون مقابل اسکتبار جهانی و هم پیمانانش ایستاده است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون نمی گذارد ۴۰ تن سیب زمینی مانند ۱۳۰ تن پیاز بگندد.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون سهام عدالت را بین مردم پخش کرده است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون به تمامی استان های ایران سفر کرده است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون بنزین را سهمیه بندی کرده است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون سیاست خارجی عزت مند را استوار کرده است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون به شعارهای عوام پسند و غیرواقعی روی نیاورده است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون از بیت المال برای تبلیغاتش مصرف نکرده است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون به مخالفانش توهین و پرخاش نمی کند.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون به دنبال پرکردن جیب خود و خانواده اش نیست.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون مدافع حقوق مظلومان عالم است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون اولین نفری است که به فکر جراحی اقتصاد ایران است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون پایبند به گفتمان اصول گرایی است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون بسیار بسیار پر کار بوده است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون سعی در ایجاد فجایعی نظیر 18 تیر نداشته است.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون توهین های صورت گرفته به خودش را می بخشد.

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون جلوی تفکیک دین از سیاست را سد کرد .

احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون . . .

قضاوت با شماست ......

 

X