تـدوین کنندگان قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران ، براى هر چه بهتر برگزار شدن انتخابات ریـاسـت جـمهورى ، اصولى را به این امر مهم اختصاص داده اند که اجراى دقیق آن ها شرط لازم و کافى براى صحت انتخابات است . در این جا به برخى از این اصول اشاره خواهدشد.
1ـ اصل نظارت شوراى نگهبان :
یـکـى از شرایط مهم انتخابات ، اصل نظارت بر آن و مشخص بودن نهاد نظارت کننده بر انتخابات است . وجود اصل نظارت به این دلیل است که اگر مجریان انتخابات به هر دلیل قصد اعمال نفوذ و تـقـلـب در انـتـخـابـات را داشته باشند از آن جلوگیرى شود. نظارت بر اجراى انتخابات ریاست جمهورى بر اساس قانون اساسى به شوراى نگهبان واگذار شده است . به طور کلى شوراى نگهبان دو وظیفه مهم درانتخابات ریاست جمهورى بر عهده دارد. اول تاءیید صلاحیت داوطلبان ریاست جـمـهـورى از جـهـت شـرایـطى که در قانون اساسى پیش بینى شده است . این امر، پیش از آغاز انـتـخـابـات صورت مى گیرد.(6) دوم نظارت بر تمام مراحل انتخابات ریاست جمهورى اسلامى ایران که در حین انتخابات انجام مى شود.(7)
نظارت شوراى نگهبان بر مراحل انتخابات ریاست جمهورى به این معنا است که ناظران شورا تمام مـراحـل اجـرایـى انـتـخابات را زیر نظرمى گیرند و صحت یا عدم صحت اجراى آن را به شوراى نـگهبان گزارش مى دهند. هر گاه شورا به این نتیجه برسد که در هر مرحله اى ازروند انتخابات ، تخلف یا تخلفاتى صورت گرفته است ، مى تواند آن را متوقف و باطل کند. نظر شوراى نگهبان در مـورد تـاءیید، توقیف یاابطال انتخابات ، قطعى و غیر قابل تجدیدنظر است .(8) پس اگر صلاحیت داوطلبان قبل از انتخابات مورد تاءیید شوراى نگهبان قرار نگرفته باشد و یا مراحل اجراى انتخابات زیر نظر ناظران مورد تاءیید شوراى نگهبان انجام نشود، انتخابات خود به خود باطل است .
2ـ اصل انتخاب با راءى مستقیم :
انتخاب رئیس جمهور در ایران بدون واسطه و با راءى مستقیم مردم است ، بدین معنا که مردم به صـورت مستقیم پاى صندوق هاى راءى حاضر مى شوند و نامزد مورد نظر خود را به صورت مخفى بر مى گزینند. در نتیجه هیچ مرجع قانونى نمى تواند قانونى وضع کند که رئیس جمهور به صورت غـیـر مـستقیم و با واسطه انتخاب شود. در چنین صورتى انتخابات خود به خود باطل و از درجه اعتبار ساقط است . این موضوع در اصل 114 قانون اساسى به صورت صریح آمده است .
3ـ برگزارى انتخابات پیش از اتمام دوره ریاست جمهورى پیشین :
در قانون اساسى در این مورد آمده است :انتخابات رئیس جمهور جدید باید حداقل یک ماه پیش از پایان دوره ریاست جمهورى قبلى انجام شـده بـاشـد و در فاصله انتخاب رئیس جمهور جدید و پایان دوره ریاست جمهورى سابق ، رئیس جمهور پیشین وظایف رئیس جمهور را انجام دهد(9)
با توجه به این اصل ، جایگاه ریاست جمهورى هیچ گاه نباید خالى باشد و رئیس جمهور جدید یک مـاه پـیـش از پایان مدت ریاست جمهورى پیشین انتخاب شده باشد و به محض پایان دوره پیش ، حکم او توسط رهبر تنفیذ و به طور رسمى مشغول کار مى شود.
4ـ اصل تعدد نامزدهاى ریاست جمهورى :
معناى انتخاب این است که یک نفر از بین چند نفر توسط مردم انتخاب شود و اگر شمار داوطلب انـتـخـابـات ریاست جمهورى یک نفرباشد، در این حالت موضوع انتخابات منتفى است . به همین دلیل ، قانونگذار براى این که به مردم توان انتخاب بدهد، متذکر شده است که چند نفر باید خود را نـامـزده انـتخابات ریاست جمهورى کنند. بنابراین ، هرگاه فقط یک نفر داوطلب احراز این مقام گردد، شوراى نگهبان نمى تواند با انجام انتخابات موافقت کند و بر چنین انتخاباتى نظارت نماید. اصول 116 و 117 و 120 قانون اساسى بیان کننده چنین نظرى است .
5ـ اصل انتخاب رئیس جمهور با اکثریت مطلق :
هـر چـند قانون اساسى چگونگى برگزارى انتخابات را به قانون عادى (قانونى که مجلس تصویب مـى کـند و به تاءیید شوراى نگهبان مى رسد)واگذار کرده است اما برخى موارد را مشخص کرده اسـت که از جمله آنها انتخاب رئیس جمهور با اکثریت مطلق آرا، یعنى مجموع نصف به علاوه یک راءى تعداد شرکت کنندگان در انتخابات است . ولى هر گاه در مرحله اول هیچ یک از داوطلبان نتواند چنین اکثریتى را به دست آورد، انتخابات به مرحله دوم کشیده مى شود. در این مرحله ، فق ط دو نفرى که در دوره اول داراى راءى بیشترى بوده اند درانتخابات شرکت مى کنند و مردم از بین آن دو، یـکى را برمى گزینند. در این مرحله نیاز به اکثریت مطلق نیست و هر کس راءى بیشترى راکسب کند، به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم معرفى مى شود.(10) این موضوع در اصل 117 قانون اساسى به صراحت بیان شده است .
پـس از بـازنـگرى قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران در سال 1368 ه.ش . و حذف مقام نخست وزیـرى از قـوه مجریه ، رئیس جمهورداراى وظایف و اختیارات گسترده اجرایى شد و به عبارت دیگر، در جایگاه بالاترین مقام اجرایى کشور و دومین مقام رسمى پس ازرهبرى قرار گرفت . بدین سـان ، مشکلاتى که پیشتر میان رئیس جمهور و نخست وزیر پدید مى آمد و مدیریت اجرایى کشور را دچارمشکل مى کرد، حل گردید و از طرف دیگر، قوه مجریه از سه رئیس (رهبر، رئیس جمهور، نخست وزیر) تبدیل به دو رئیس ، یعنى رهبر ورئیس جمهور گریدد.
این مقاله اشاره اى کوتاه دارد به اصول قانون اساسى در رابطه با ریاست جمهورى اسلامى ایران .
از آنجا که ریاست جمهورى در نظام جمهورى اسلامى ایران داراى موقعیت حساس و مهمى است و از اخـتـیـارات گسترده اى برخورداراست ، قانون اساسى براى احراز این مقام ،شرایط سختى در نظر گرفته است که در اصل 115 به آن اشاره شده است در این اصل آمده است :
رئیـس جـمـهـور باید از میان رجال مذهبى و سیاسى که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: ایرانى الاصل ، تابع ایران ، مدیر و مدبر، داراى حسن سابقه و امانت و تقوى ، مؤمن و معتقد به مبانى جمهورى اسلامى ایران و مذهب رسمى کشور.(1)
پس ، با توجه به این اصل ، کسانى مى توانند به مقام ریاست جمهورى ایران برسند که داراى شرای ط و ویژگى هاى مهمى باشند که عبارتنداز:
1ـ از رجال مذهبى و سیاسى کشور باشند:
بـر اسـاس ایـن شرط، رئیس جمهور باید داراى سه ویژگى مهم باشد:اول که باید از رجال باشد، یـعـنـى مـرد بودن نخستین شرط داوطلبان ریاست جمهورى در ایران است و زنان نمى توانند در ایـران رئیس جمهور شوند. دوم این که کسى مى تواند به مقام ریاست جمهورى ایران انتخاب شود که از رجال سیاسى برجسته و صاحب نظر و عنوان و داراى سوابق اجرایى یا مدیریتى باشد و لیاقت و شـایـستگى خود رابراى چنین مقام برجسته اى نشان داده باشد. سوم این که باید از نظر مذهبى فردى شناخته شده و صاحب تشخیص و نظر در اصول اعتقادى اسلام باشد.(2)
2ـ ایرانى الاصل باشد:
داوطلبان مقام ریاست جمهورى باید از حیث اصالت ملى ، ایرانى باشند.براى مثال کسى که پدر او از سـرزمـین دیگرى به ایران آمده و درایران ساکن شده باشد، نمى تواند نامزد این مقام شود، زیرا این شرط در چنین افرادى نیست .(3)
3ـ تابع ایران باشد:
بر اساس این شرط، کسانى مى توانند نامزد احراز ریاست جمهورى در ایران شوند که نه تنها ایرانى بـاشـند، بلکه رابطه تابعیت خود را باایران حفظ کرده باشند، زیرا ممکن است کسى ایرانى الاصل بـاشـد، امـا در حـال حـاضر به تابعیت کشور دیگرى درآمده باشد. چنین فردى نمى تواند به مقام ریاست جمهورى اسلامى ایران نایل گردد.(4)
4ـ مدیر و مدبر باشد:
بـا تـوجه به این که رئیس جمهور پس از انتخاب از سوى مردم ، مسؤولیت امور اجرایى کشور را بر اسـاس قانون بر عهده مى گیرد و امورادارى و اجرایى کشور بسیار گسترده و وسیع است ، کسى باید عهده دار چنین مقامى شود که از توان مدیریتى بالا و حسن تدبیر و آینده نگرى نیز برخوردار باشد تا بتواند اوضاع و احوال آینده را در تصمیم هاى خود مدنظر قرار دهد.
5ـ داراى حسن سابقه و امین باشد:
چـون وظـایـف و اخـتـیارات رئیس جمهور همانند امانتى است که به مدت چهارسال به یک فرد واگذار مى شود، شخص داوطلب احراز این مقام باید از نظر حسن سابقه و امانتدارى مشهور باشد تا بتواند از امانت مهمى که به طور موقت به او سپرده مى شود به گونه احسن نگهدارى و نگهبانى کند. از این رو، نباید هیچ نقطه تاریکى در این موارد در سوابق داوطلب وجود داشته باشد.
6ـ مؤمن و معتقد به مبانى جمهورى اسلامى ایران و مذهب رسمى کشور باشد:
اصول و مبانى نظام جمهورى اسلامى ایران عبارتند از: اسلامى بودن نظام ، عدم مغایرت قوانین و مقررات مصوب مجلس شوراى اسلامى با موازین اسلامى ، جمهورى بودن نظام ، ولایت امر و امامت امت ، اداره امور کشور با اتکا به آراى عمومى و دین و مذهب رسمى کشور، که در بند آخر اصل 177 قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران به آن ها اشاره شده است .(5) با توجه به تغییرناپذیر بودن مبانى نظام ، کسى مى تواند به این مقام انتخاب شود که از لحاظ نظرى و عملى به آن ها معتقدباشد.
کیهان خبر داد، همکار فراری روزنامه های زنجیره ای و طرفدار دو آتشه رژیم صهیونیستی، به عقده گشایی علیه دکتر احمدی نژاد پرداخت و ابراز امیدواری کرد با واژگونی و محو وی(!) امید به جهان لیبرال - دموکراسی (میلیتاریست ها و استعمارگران آمریکایی) بازگردد.
نیما راشدان همکار سابق روزنامه سعید حجاریان(صبح امروز) در سایت ضد انقلابی رادیو زمانه می نویسد: احمدی نژاد تنها رئیس جمهور ایران نیست. او بیش از چاوز و بشار اسد، محبوب جریان مقاومت غرب ستیز خصوصاً در خاورمیانه و جهان اسلام است. احمدی نژاد خوشمان بیاید یا نه، نماد بین المللی مقاومت در برابر لیبرال دموکراسی جهانی است. او تنها دولتمرد بلندپایه منکر هولوکاست ]مخالف رژیم صهیونیستی[ در جهان است که کلمه به کلمه سخنان افرادی نظیر حسن نصرالله و خالد مشعل و دیگر رهبران جهادی را علناً در تریبون های سازمان های بین المللی تکرار می کند، هر چند که سخنان وی در حقیقت تکرار کلام دیگر رهبران جمهوری اسلامی است. واژگونی و محو حقیرانه و خفت بار آقای احمدی نژاد در انتخابات، برای گفتمان گلوبال دموکراسی، ارزش راهبردی فراتر از دموکراسی یا دیکتاتوری در ایران دارد. شکست احمدی نژاد، تحقیر گفتمان مقاومت جهادی است و جایگاه او را از رهبر عربی- اسلامی مقاومت تنزل می دهد. دامنه ضربه به آبروی احمدی نژاد در شرایط بین المللی حاضر فراتر از ایران است.»
منبع : راسخون
احمدی نژاد:
ا = آزاده
ح = حامی رهبر
م = متعهد
د = دانا
ی = یاور محرومان
ن = ناجی ایران
ژ = ژرف نگر
ا = آماده نبرد
د = دنباله رو شهیدان
... انتخابات نماد حرکت اسلامى در کشور ماست. انتخابات، هدیهى اسلام به ملت ماست. امام بزرگوار ما حکومت اسلامى به روش انتخاباتى را به ما یاد داد. حکومت اسلامى در ذهنها و خاطرهها به شکل خلافتهاى موروثى به یادگار مانده بود؛ خیال مىکردند حکومت اسلامى یعنى مثل خلافت بنىامیه و بنىعباس یا خلافت ترکان عثمانى؛ یک نفر با نام و شکل ظاهرى خلیفه، اما با باطن و عمل فرعون و پادشاهان مستبد؛ بعد هم که از دنیا مىرود، یک نفر را به جاى خود معین کند. در ذهن مردم دنیا، حکومت اسلامى به این شکل تصویر مىشد؛ که بزرگترین اهانت به اسلام و حکومت اسلامى بود. امام، حکومت اسلامىِ به روش انتخابات مردم و حضور مردم و تعیین منتخب مردم را - که لبّ اسلام است - بار دیگر براى مردم ما معنا کرد و در جامعهى ما تحقق بخشید.
امروز در کشور ما مسئولانِ سطوح مختلف بهوسیلهى مردم انتخاب شدهاند؛ یا مستقیم یا غیرمستقیم. مسئول انتصابى، مسئولیت موروثى، مسئولیت به خاطر پول و چیزهاى مادى و دنیوى، در نظام جمهورى اسلامى نداریم. انتخابات ریاست جمهورى، انتخابات مجلس شوراى اسلامى، انتخابات خبرگان تعیین رهبرى، و انتخابات شوراى شهر جزو افتخارات ملت ایران، جزو افتخارات اسلام، و جزو افتخارات شخص امام است. قانون اساسى ما با تعیین موارد این انتخابهاى حساس و سرنوشتسازِ مقطعى توانسته است در دنیاى اسلام، ذهنها و فکرهاى مؤمن و روشن و تحولخواه را به خود جذب کند.
مبناى مردمسالارى دینى با مبناى دمکراسى غربى متفاوت است. مردمسالارى دینى - که مبناى انتخابات ماست و برخاستهى از حق و تکلیف الهىِ انسان است - صرفاً یک قرارداد نیست. همهى انسانها حق انتخاب و حق تعیین سرنوشت دارند؛ این است که انتخابات را در کشور و نظام جمهورى اسلامى معنا مىکند. این، بسیار پیشرفتهتر و معنادارتر و ریشهدارتر از چیزى است که امروز در لیبرال دمکراسى غربى وجود دارد؛ این از افتخارات ماست؛ این را باید حفظ کرد. (1)
تکیه نظام به آراء مردم، یکى از میدانهایى است که مردم در آن نقش دارند. حضور مردم و اعتقاد به آنها باید در اینجا خود را نشان دهد. در قانون اساسى ما و در تعالیم و راهنماییهاى امام، همیشه بر این نکته تأکید شده است که نظام بدون حمایت و رأى و خواست مردم، در حقیقت هیچ است. باید با اتّکاء به رأى مردم، کسى بر سر کار بیاید. باید با اتّکاء به اراده مردم، نظام حرکت کند. انتخابات ریاست جمهورى، انتخابات خبرگان، انتخابات مجلس شوراى اسلامى و انتخابات دیگر، مظاهر حضور رأى و اراده و خواست مردم است. این یکى از عرصههاست. لذا امام بزرگوار، هم در دوران حیات خود بهشدّت به این عنصر در این عرصه پایبند باقى ماند و هم در وصیّتنامه خود آن را منعکس و به مردم و مسئولان توصیه کرد. در حقیقت انتخابات و حضور مردم در صحنه انتخابِ رئیس جمهور، نمایندگان مجلس و یا سایر انتخابهایى که مىکنند، هم حقّ مردم است، هم تکلیفى بر دوش آنهاست. در نظام اسلامى، مردم تعیینکنندهاند. این هم از اسلام سرچشمه مىگیرد.(2)
امروز نظام جمهورى اسلامى - که یک نظام دینى است و قواعد و اصول و پایههاى ارزشى آن از دین سرچشمه مىگیرد - یک نظام مردمسالار به تمام معناست و در هیچیک از کشورهاى اسلامى، مردمسالارى به شکل وسیعى که در جمهورى اسلامى هست، وجود ندارد. البته این حقیقت براى جبهه دشمنان تلخ است. آنها حاضر نیستند ببینند در مقابل چشمشان پرچم دین و دمکراسى روى یک عَلَم برافراشته مىشود. سعى آنها این است که بین مردمسالارى و دین فاصله ایجاد کنند؛ لذا واقعیت نظام جمهورى اسلامى رنجشان مىدهد. براى اینکه بتوانند افکار عمومى دنیا را از این حقیقت درخشان منحرف کنند، با وسایل تبلیغاتى و ابزارها و عمّال تبلیغاتىِ خود، ملّت ایران را به دمکراسى دعوت مىکنند! این یکى از طنزهاى بزرگِ امروز ما و این نقطه تاریخ است.
همان کسانىکه نظام طاغوتى شاه، نظام استبدادى دوران پهلوى، کودتاهاى نظامى و نظامهاى هیچ از دمکراسى نفهمیده و نشناخته را مورد قبول و تصدیق قرار مىدهند، نظام جمهورى اسلامى را که در طول بیستوچهار سال عمرش، بیست و چند انتخابات در آن برگزار شده و از رهبرى تا ریاست جمهورى تا نمایندگان مجلس و ارکان نظام آن، با واسطه و بىواسطه، به انتخاب مردم سرِ کار مىآیند و مردم آنها را مىشناسند و مىپسندند و انتخاب مىکنند، به دمکراسى و مردم سالارى دعوت مىکنند! این در حالى است که مردمسالارى و میل مردم به شرکت در انتخاب مسئولان، مثل کشور ما، در خود امریکا - که دشمنان ما و قدرتهاى گزافهگوى امریکایى، از پشت بلندگوهاى خود، ملت ما و ما را مخاطب قرار مىدهند - وجود ندارد. رئیسجمهورِ امروز امریکا برخلاف قواعد مردمسالارىِ کشورش سرِ کار آمده است؛ این را همه مىدانند. آنها با نظامهاى استبدادى کنار مىآیند، چون تسلیم هستند؛ با نظامهایى که بر اثر کودتا بهوجود آمدهاند، کنار مىآیند، چون مطیع هستند؛ اما نظام اسلامى را چون معتقد به استقلال و متّکى بر ارزشهاى خود است و حاضر نیست سلطه آنها را بپذیرد، مورد انتقاد قرار مىدهند و به آن، تهمت استبداد و دیکتاتورى مىزنند، که مناسب خودشان است.
امروز همه تلاش جبهه دشمنان اسلام بر این متمرکز است که نهضت بیدارى اسلامى را در دنیا از بین ببرند. از همهجا هم بیشتر روى ملت و کشور ایران تکیه مىکنند و متمرکزند؛ چون ملت ایران به دنیا الگو داد و با افکار خود و مفاهیم جدیدى که در دنیا براى مسلمانان مطرح نمود و با جهاد جانانهاى که کرد و با شجاعتى که مرد و زن و جوان و پیر ایرانى در دوران بیست و چهار ساله عمر انقلاب از خود نشان دادند، توانست ملتهاى مسلمان را به خود متوجّه کند و موج بیدارى اسلامى را در کشورهاى اسلامى بهوجود آورد. از اینروست که لذا با این کانون مرکزىِ بیدارى اسلام از همهجا و از همیشه دشمنترند. این دشمنى را با غرضورزیها، با اِعمال خباثت، با تبلیغات دروغین و با تندخوییهاى خشمگینانه نشان مىدهند؛ هدف هم این است که ملت ایران و مسئولان را مرعوب کنند و همه را بترسانند؛ از تجربههاى ناموفّق خودشان که موجب غرور آنها شده است، استفاده کنند براى اینکه یک ملت به این عظمت و یک انقلاب و نظام به این استحکام را در مقابل خودشان وادار به عقبنشینى کنند.(3)
در کشور ما، انقلاب از روز اول، همهی نقشها در همهی امور را به مردم دادهاست. یعنی مجلس را ـ که محل قانونگذاری است ـ مردم تشکیل میدهند و نمایندگان مردم به آن جا میروند و هیچکس هم حق ندارد نمایندهای را به مردم تحمیل کند. یک نفر نماینده هم از این دویست و هفتاد نفر، بدون آرای مردم به مجلس نمیآید. رئیس جمهور را ـ که مجری امور و مدیر و رئیس ادارهی کشور است ـ مردم با آرای خودشان انتخاب میکنند. هر کسی را که دلشان خواست، انتخاب میکنند. اختیار با مردم است.
این وضعی که انتخابات ریاست جمهوری در ایران دارد، حتی در کشورهای دموکراتیک غرب هم این وضعیت نیست; چون در آن کشورها، احزاب در مقابل هم صفآرایی میکنند و هر حزبی، اسم کسی را به عنوان کاندیدا ذکر میکند. مردمی که به آن کس رأی میدهند، در حقیقت به آن حزب رأی میدهند و خیلیها آن کس را اصلا نمیشناسند. به هر جهتی طرفدار این حزبند و انگیزههای گوناگون اقتصادی و سیاسی و غیرسیاسی موجب میشود که طرفدار فلان حزب باشند و به خاطر طرفداری آن حزب، به کاندیدای آن تشکیلات رأی میدهند و خود آن کاندیدا را هم اصلا نمیشناسند.
در ایران، اینگونه نیست. در ایران، یکایک کسانی که کاغذ رأی را در صندوق میاندازند، آن شخص را میشناسند و به عنوان رئیس جمهور به او رأی میدهند...
نتیجه این است که نظام، نظام مستحکمی است; زیرا که مردمی میباشد. آنچیزی که بهوسیلهی ابرقدرتها قابل از بین رفتن است، عبارت از حکومتی است که به مردم متکی نیست. آن چیزی که به وسیلهی عوامل سازمان جاسوسی امریکا، در یک کشور قابل برداشتن و گذاشتن است، حکومت یا دولتی است که با مردم رابطهای نداشته باشد و پشتوانهی عظیم قوی مردمی، پشت سرش نباشد. حکومتی که دشمن خارجی میتواند چهار نفر را علیه آن به کودتا وادار و تحریک بکند، حکومتی است که روی تخت حکومت نشسته، اما مردم به او وصل نیستند. مردم برای خودشان میروند و او برای خودش حرکت میکند.
نظامی که در آن حاکم ـ چه رهبر، چه ریاست جمهوری، چه ریاست قوهی قضاییه، چه مجلس شورای اسلامی ـ متکی و متصل به مردم و مورد علاقه و پشتیبانی و حمایت آنهاست، نظام جمهوری اسلامی است که نه امریکا و متحدانش و نه شرق و غرب ـ آن روزی که دو قدرت بزرگ در دنیا وجود داشت ـ و نه هیچ قدرتی قادر نیست این نظام و حکومت را متلاشی و بلکه متزلزل کند.(4)
کشور ما متکى به آراء مردم است. علت اینکه دشمنان ملت و طمعورزان به این آب و خاک نتوانستهاند در طول بیستوشش سال گذشته گزندى وارد کنند، حضور و اراده و مشارکت مردم در صحنههاى مختلف بوده است. راهپیمایىهاى شما در بیستودوم بهمن یا در روز قدس و شرکت شما در انتخاباتهاى گوناگونِ سالهاى گذشته، این کشور را بیمه کرده است. مشارکت در سرنوشت کشور علاوه بر اینکه در اداره و تعیین مدیریت کشور نقش دارد، در خنثى کردن دشمنىِ دشمنان هم بزرگترین نقش را ایفا مىکند.
نکتهى بعد این است که انتخابات، هم حق ملت است، هم یک وظیفهى ملى است. نظام جمهورى اسلامى نظامهاى انتصابىِ قدرتها را نسخ کرد و انتخاب مردم را در مدیریت کشور داراى نقش کرد. این حق آحاد ملت است که بتوانند انتخاب کنند و در تعیین مدیر کشور داراى نقش باشند. از سوى دیگر وظیفه هم هست؛ به این خاطر که این شرکت مىتواند روح نشاط و احساس مسئولیت را همیشه در جامعه زنده نگه دارد و حضور مردم در صحنه را به رخ دشمنان این ملت بکشد. انتخابات فقط یک وظیفه نیست، فقط یک حق هم نیست؛ هم حق شماست، هم وظیفهى عمومى است.(5)
صحنه انتخابات یکی از جدی ترین و پر شورترین صحنه های مشارکت عمومی مردم
انتخابات مىتواند براى کشور و ملت ما یک وسیلهى مصونیت و یک نمودار اقتدار باشد و ملت و نظام اجرایى کشور را در مقابلهى با چالشهاى گوناگون جهانى، از گذشته مستحکمتر کند. انتخابات مىتواند نظام جمهورى اسلامى را جوانتر از آنچه هست، بکند. انتخابات پُرشور از سوى مردم مىتواند روز نویى را براى آنها رقم بزند. انتخابات، هم در صحنهى خارجى و در مقابل چشم بیگانگان، هم در صحنهى داخلى، و هم براى پیشرفت کشور، یکى از مهمترین و اساسىترین رویدادهاست. دشمن مىخواهد انتخابات نباشد. اگر مىتوانستند روى مردم و یا گروههاى سیاسى اثر بگذارند، کارى مىکردند که اصلاً انتخابات برگزار نشود؛ کارى که در انتخابات مجلس هفتم مىخواستند انجام دهند و مایل بودند اساساً انتخابات برگزار نشود.
اینکه یک نظام اسلامى - نظامى زیر پرچم توحید و دین - مىتواند مردم سالارى را به شکل آشکار و واضح و با زبان گویا در مقابل چشم مردم جهان قرار دهد، درست عکس تبلیغات استکبارىِ دنیاى لیبرال دمکراسى است. آنها مىخواهند بگویند مردم سالارى منحصر در ماست. نمىتوانند این را تحمل کنند که یک نظام اسلامى و دینى، با ارزشهاى والاى ایمانىِ خود بتواند مردم سالارى را اینطور نهادینه کند. ...انتخابات دارد نزدیک مىشود. مردم باید آگاهانه پاى صندوقهاى رأى بروند و انتخاب کنند. همانطور که عرض کردیم، انتخابات جلوهى بسیار زیبا و جذاب مشارکت عمومى است؛ مؤثرترین وسیله براى این است که هر فردى بتواند آرمانها و خواستها و مطلوبِ خود را در قالب اجرایى قرار دهد و آن را به تحقق نزدیک کند. اگر کسى را طبق آرمانها و آرزوهاى خودتان انتخاب کردید، این امکان که آن آرزوها تحقق پیدا کند، به واقعیت نزدیک مىشود. کسى که فکر مىکنید براى تحقق خواستها و آرزوها و گشودن گرههاى مهمى که براى شما در زندگى مطرح است، مناسب و شایسته است، وقتى او را انتخاب کردید، در واقع بلندترین قدم را برداشتهاید؛ براى اینکه این مشکلات از بین برود. هر خواستهای - چه مادى و چه معنوى - در این انتخاب و در تعیین مسئول قوهى اجرایى مىتواند تحقق پیدا کند.(6)
اصل حضور مردم در صحنهى انتخابات مهم است؛ زیرا مشارکت عمومى نشاندهندهى همبستگى ملى است و همبستگى ملى مىتواند در مقابل توطئههاى دشمنان به کشور مصونیت ببخشد. دشمن از اختلافات سود مىبرد و از تشتت آراء مردم سوء استفاده مىکند. دشمن از دودستگىها و فتنهگرىها و جنگافروزىهاى داخل کشور استفاده مىکند. وقتى یک ملت یکپارچه و یکدست باشد و مسئولان کشور همه با یکدیگر همدل و همراه باشند، شمشیر دشمن کُند مىشود و جرأت نمىکند به چنین کشور و ملتى نظر بد بیندازد و با او به چشم توطئه نگاه کند. مشارکت مردم در امر انتخابات مىتواند این همبستگى ملى را در مقابل چشمان دشمنِ عنود و حیلهگر به نمایش بگذارد و به ملت و کشور ما مصونیت ببخشد. لذا من بارها گفتهام که اصل حضور مردم در انتخابات، حتّى از انتخاب اصلح هم مهمتر است؛ اگرچه انتخاب اصلح هم بسیار اهمیت دارد.(7)
الان مسئلهى انتخابات ریاست جمهورى هم مطرح است؛ این خودش میدان عظیم و خیلى خوبى است. مسألهى اول، مشارکت است. در زمینهى مشارکت مردم، هر طور که مىتوانید، روى خانوادهها و دوستانتان کار کنید. مشارکت، یکى از اساسىترین مسائل است. حضور مردم براى پیشرفت و صیانت کشور لازم است. نه اینکه اگر عدهى زیادى شرکت
نکردند، اینها به نظام «نه» گفتهاند؛ بههیچوجه اینطورى نیست. آنهایى که بهخاطر «نه» گفتنِ به نظام نمىآیند، درصد خیلى کمىاند. یکعده بهخاطر بىحالى نمىآیند؛ یکعده بهخاطر بىحوصلگى نمىآیند؛ یکعده روز جمعه کار دیگرى دارند و نمىآیند؛ اینها را شما راه بیندازید. والّا کسانىکه معتقد به نظام و قانون اساسى نیستند و دلشان براى بیگانگان و نفوذ آنها پر مىزند و منتظر آمدن بیگانگان هستند، درصد بسیار کمىاند. خیلىها ممکن است پاى صندوقها نیایند؛ بهخاطر اینکه حوصلهاش را ندارند، وقتش را ندارند، درست اهمیت قضیه را نمىدانند، متوجه تأثیر رأى خودشان نیستند یا به کسى که به او اطمینان و اعتماد کنند، نرسیدهاند؛ یا کسى را هم که شناختهاند، نپسندیدهاند؛ لذا نمىآیند. تلاش شما باید این باشد که مشارکت را به معناى حقیقى کلمه حداکثرى کنید... نگاه کنید ببینید با معیارهاى جمهورى اسلامى، در میان نامزدهاى انتخاباتى چه کسى کفایت و نشاط و توانایى لازم را دارد و مىتواند وارد این میدان شود و با چالشهاى گوناگون دست و پنجه نرم کند و تحت تأثیر دشمن نیست و دشمن از آمدن او خوشحال نمىشود. (8)
نکتهى اول این است که آنچه امروز در سطح کشور در زمینهى انتخابات جریان دارد، همان چیزى است که براى ملت ایران و براى سرنوشت این کشور، امرى لازم و ضرورى و مطلوب است. شور و شوق انتخابات، همهجا را فرا گرفته است و همه احساس مىکنند که در این امر بزرگ، سهیم و شریکند. ملت احساس مىکند که آیندهى امور اجرایى کشور در دستان اوست؛ زیرا یک نفر را در رأس قوهى مجریه مىفرستد. آیندهى سازندگى کشور، ادارهى کشور، روابط کشور، فرهنگ کشور، اقتصاد کشور، مسایل اجتماعى، مسایل انسانى، همه و همه از همینجا آغاز مىشود. یک دورهى دیگر به دنبال دورههاى گذشته - که بحمداللَّه با موفقیت همراه بوده است - در پیش است. مردم احساس مىکنند که در این قضایا سهیمند. این، درست همان چیزى است که ما آن را از خداى متعال مىخواستیم و دشمن مایل نبود و در دل از آن ناراحت بود و مىخواست اینگونه نباشد. دشمن مىخواست که انتخابات در ایران با استقبال عمومى مواجه نشود؛ اما امروز عکس آنچه که دشمن مىخواهد، در صحنه مشهود است. همه منتظرند که بتوانند به آن کسى که مورد علاقهشان است و به تشخیص آنها اصلح است، رأى بدهند. این، چیز خیلى خوب و برجستهای است.
من از همهى ملت ایران مىخواهم که به امید خدا و با توکل به پروردگار، همین احساس مسئولیت را تا هنگام رفتن به پاى صندوقهاى رأى و انداختن رأیشان در داخل صندوق حفظ کنند. انشاءاللَّه عدد بالایى از مردم در این امتحان الهى شرکت بکنند و دین خودشان را به کشور و انقلاب ادا کنند و سهم خویش را در آیندهى کشور ایفا نمایند. این، آن چیزى است که دشمن را بشدت زخم خورده خواهد کرد. در واقع، رفتن مردم با تعداد زیاد آرا پاى صندوقهاى رأى و جمع شدن آراى زیاد براى مجموعهى نامزدها، دشمن را مأیوس خواهد کرد. جمع شدن آراى زیاد در اصل انتخابات، مهم است. این، در واقع رأى به استقلال کشور و رأى به تبعیت از نظام و همراهى با رهبرى است. مردم با این کار، دشمن را مأیوس کنند و در واقع به دهان او مشت بکوبند.
نکتهى دوم این است که سعى کنید این حرکت زیبا و این حرکت عظیم مردمى را - که حقیقتاً یک آزمایش بزرگ مردمى و ملى و اسلامى است - با همان نزاهت و طهارت و پاکیزگىیى که مطلوب اسلام است، پیش ببرید. البته متن و عموم مردم عزیز کشور ما، همینطورند. سعى کنید کدورت ایجاد نشود. مسابقهى انتخاباتى، ضمن اینکه یکى از جدیترین کارهاى یک ملت است و به هیچوجه جنبهى شوخى و بازى در آن نیست و بسیار جدى است؛ اما شبیه مسابقات ورزشى است. در مسابقات ورزشى همه تلاش مىکنند؛ اما کسانى که اهل اخلاق و اهل فهمند، این تلاش را با کارهاى زشت و نامناسب همراه نمىکنند. (9)
امروز تبلیغات دشمنان سوگندخوردهى این ملت متوجه این است که این انتخابات را کمرنگ و بىرونق کند. معناى کار آنها چیست؟ از انتخابات شما ضرر مىبینند. انتخابات شما جمهورى اسلامى را در دنیاى اسلام و در افکار عمومى عالم بدرستى معنى مىکند؛ آنها از این ناراحتند؛ لذا با انتخابات مخالفند. اگر به تبلیغات دشمنان نگاه کنید، مىبینید همه بر ضد انتخابات است. گاهى بهطور صورى ممکن است از یک نامزد انتخابات حمایت کنند - با تفسیرى که خودشان دارند - اما حقیقت این است که از اصل انتخابات ناراحتند و نمىخواهند انتخابات پُرشورى در این کشور اتفاق بیفتد. البته من امیدوارم و به خداى متعال توکل و اعتماد دارم و مىدانم که ملت عزیز ما در این آزمایش هم در مقابل دشمن، سربلند بیرون خواهد آمد. (10)
آنچه که بدخواهان و دشمنان این ملت در پى آن هستند، سلب این انگیزه و ایمان از مردم است. همه باید در مقابل آن اقدام کنند. تلاش دشمن این است که مردم را از نظام اسلامى دلسرد کند؛ اما تلاش مسئولان نظام اسلامى باید این باشد که با عمل خود - نه فقط با زبان خود - مردم را نسبت به خویش دلگرم و امیدوار کنند. تلاش دشمن این است که پایههاى ایمان و عقیده و عمل دینى را در مردم سست کند؛ اما مسئولان باید بعکس، خود را موظّف و متعهّد بدانند که پایههاى ایمان دینى را در دلها محکم کنند. در کشور ما با این جمعیت عظیم جوانان، یکى از اولویّتهاى اساسى این است: همه مسئولان - در درجه اوّل، مسئولان دولتى و همچنین دیگران - باید همّتشان بر این باشد که دلهاى پاک این جوانان را با نور اسلام منوّر کنند؛ پایههاى ایمان را در دل آنها مستحکم نمایند و نگذارند بر اثر سوء رفتار، سوء تشخیص، سوء تبلیغ، بد فهمیدن حقایق، بد ادا کردن حقیقتهاى روشن و میدان دادن به افکار مخرّب، دلهاى این جوانان از جاده حقیقت منحرف شود. این مسئولیت بزرگى بر دوش ماست.(11)
آنچه امروز براى استکبار جهانى یک خطر تلقى مىشود، این است که ملتهاى مسلمان هویت و شخصیت و اصالت و استقلال خود را جدى بگیرند. همانطور که عرض کردیم، آنها دلشان مىخواهد کشورهاى منطقهى اسلامى، کشورهاى شرق، کشورهایى که به دلایل گوناگون از کاروان پیشرفت علم عقب ماندهاند، همیشه در حضیض نادانى و ناتوانى بمانند. آنها با هر پیشرفتى در هر کشور عقبافتاده مخالفند. آنها وقتى مىبینند کشور عقبافتادهى دوران رژیم طاغوت، امروز تبدیل به کشورى شده است که در زمینههاى علمى و صنعتى داراى شجاعت است و در میدانهایى وارد کار صنعتى و فناورىهاى پیچیده شده که احساس مىکنند سالهاى متمادى پیش رفته است، احساس خطر مىکنند.
آنچه امریکا و دیگر مستکبران عالم را عصبانى مىکند، این است که یک ملت خودش بخواهد بداند و تصمیم بگیرد. امریکا به کشور ما و مردم ما و بسیارى از ملتهاى دیگر مىگوید شما تصمیم نگیرید تا من براى شما تصمیم بگیرم؛ شما انتخاب نکنید تا من برایتان انتخاب کنم؛ شما از منابع خود بهرهبردارى نکنید تا من بتوانم از آن بهرهبردارى کنم. حرف امریکا این است که سلطه و دخالت و حضور و پنجهافکندنِ ما بر کشور و منابع خودتان را قبول کنید؛ اگر قبول نکنید، شما را به حمایت از تروریسم و ضدیت با حقوق بشر و چیزهاى دیگر متهم مىکنیم.
ملت ما نشان داده است که در مقابل چنین زورگویى و تهدیدى، و در مقابل چهرهى وقیح زمامداران امریکا مشتهاى خودش را گره مىکند؛ مىگوید ما با هر کس که استقلال و هویت و منافع ملى و حیثیت ما را تهدید کند، مقابله مىکنیم و بر دهان او مشت مىکوبیم.(12)
آنچه عرض مىکنم، از دیدگاه چالشهاى دشمنان با انتخابات است. دشمنان ما مىخواهند اصلاً انتخابات برگزار نشود. چرا؟ براى اینکه بتوانند شاهدى بیاورند که در ایران مردمسالارى و دمکراسى نیست. وقتى ما انتخابات برگزار مىکنیم، حربهى آنها گم مىشود. بنابراین اولین خواستههاى آنها برگزار نشدن انتخابات است؛ کما اینکه زمان برگزارى انتخابات مجلس هفتم هم تلاش کردند انتخابات را تعطیل کنند؛ اما خدا نگذاشت. آنها خیلى تلاش کردند؛ انواع و اقسام راهها را پیمودند و بعضى از عناصر غافل داخلى را هم به کار گرفتند؛ اما «انهم یکیدون کیدا و اکید کیدا»؛ خداى متعال مکر آنها را پاسخ داد و جلویش را گرفت و بحمداللَّه انتخابات خوب برگزار شد. در این انتخابات هم اولین هدف آنها این است که انتخابات برگزار نشود.
گام دوم این است که اگر نتوانستند، انتخابات را متهم کنند. خواهند گفت در انتخابات تقلب شده؛ خواهند گفت انتخابات
تبعیضآمیز است؛ خواهند گفت چرا فلانى رد صلاحیت شد؛ چرا فلانى نیامد؛ چرا فلانى آمد. در هر صورت این حرفها را مىزنند. اگر ما به جاى سالى یکبار، هفتهای یک انتخابات هم داشته باشیم، باز این حرفها را خواهند زد. آنجایى هم که رد صلاحیت نیست، باز همین حرفها را مىگویند. بههرحال اینها انتخابات را زیر سؤال مىبرند. دشمن با یک انتخابات موفق، سراسرى و پُرشور مخالف است.(13)
مردم ولی نعمت مسئولان
حقّاً ملت عظیمالشّأن ما بعد از گذشت سالهاى متلاطمِ ابتداى انقلاب تا امروز، توانسته است آگاهى و هوشیارى خود را در زمینههاى مختلفِ مورد علاقه یک ملت ارتقاء بخشد. خداى متعال را بسیار سپاسگزاریم که این توفیق را به ملت ما داده است. هرچه در طول سالهاى متمادى، بدخواهانِ این ملت و این کشور خواستهاند که مردم را از حضور در صحنههاى عمومى کشور دور کنند، موفّق نشدهاند و علىرغم آنها، مردم شرکت گسترده و افتخارآفرینى در تعیین سرنوشت کشور داشتهاند و این موجب تحسین هر بینندهاى است. امیدواریم که خداى متعال این ملت بزرگ و فهیم و هوشیار و مؤمن و نجیب را مشمول تفضّلات ویژه خود قرار دهد.
همانگونه که بارها عرض کردهایم، این ملت در حدّ توان خود، براى تحکیم نظام اسلامى و موفّقیت مسئولان تلاش کرده است. مسئولان هم باید متقابلاً نسبت به این ملت، با همین دید و با همین احساس دِین وارد صحنههاى کار شوند. همه کسانى که مسئولیتى در این نظام بر عهده گرفتهاند، باید قدر این ملت را بدانند و تلاش کنند وظایفى را که در قبال این ملت مؤمن و شجاع و آگاه بر دوش آنهاست، با همه کوشش و وسعِ خود به انجام رسانند. ... همه کسانى که در دولت جدید حضور پیدا خواهند کرد، باید خود را در مقابل مردم، مسئول و خدمتگزار بدانند و آنها را ولىنعمت خود محسوب کنند. همینطور هم هست؛ مردم ولىنعمت مسئولان هستند. این حضور و اراده مردم است که این نظام را اقتدار بخشیده است. مردم نشان دادهاند که آگاهانه و هوشیارانه در صحنههاى گوناگون حضور خواهند داشت. (14)
عمق بخشیدن به ایمان مردم و هدایت قلبی و معنوی انسان ها در یک جامعه اولین وظیفه مسئولان امر است.
«انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا و داعیا الى اللَّه بأذنه و سراجا منیرا»؛ این وظیفه پیغمبر است؛ همین پیغمبرى که امروز روز ولادت اوست. ما مىخواهیم همان راه را برویم. «هو الّذى بعث فى الأمیّین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»؛ تزکیه و تعلیم، جزو وظایف اصلى پیغمبر است. در جوامع اسلامى، مسئولان باید همان راه را بروند؛ باید تعلیم دهند و تربیت کنند؛ باید ایمان دینى را در ذهنها تقویت و راسخ کنند. این جزو وظایف ماست؛ این سپاسگزارى ما در مقابل این ملت است؛ این شکرانه ما در مقابل خداى متعال است که این نعمتهاى بزرگ - این حضور مردمى - را به ما داده است. این دلها دست خداست. توجّه و اقبال و حضور و عزم و اراده و شوق مردم، نعمتهاى بزرگ الهى است که ارزانى ما کرده است. باید اینها را شکر بگوییم. شکرانه این نعمت به این است: در راه اصلاح امور زندگى و تقویت ایمان دینى مردم باید همه تلاش خودمان را بکنیم.(15)
من مىخواهم این نکته را هم عرض کنم که دولتمردان جمهورى اسلامى باید قدر این فداکارى مردم و حضور آنها در صحنه را بدانند. مبادا مسئولینِ بخشهاى مختلف کشور، در تحلیل اشتباه کنند و خیال کنند که شرکتِ وسیعِ مردم در انتخابات، معنایش این است که آنها از یکایک کارهاى مسئولین خشنودند. این طور نیست. مردم، انقلاب را دوست دارند، امام را دوست دارند، دولت جمهورى اسلامى را دوست دارند، نظام را دوست دارند. اما معنایش این نیست که مردم، روى یکایک کارهاى مسئولین بخشهاى مختلف، صحّه مىگذارند.
مسئولین باید حواسشان راجمع کنند. باید به خودمان برگردیم. همه ما باید ببینیم کارهایمان چقدر براى این مردمِ فداکار و عزیزو هوشمند و با گذشت، شایسته است. اگر دیدیم که بخشى از کارهاى ما شایسته نیست و این را فهمیدیم، مردانه همّت کنیم و به اصلاح کارمان بپردازیم. مردم این را از مامىخواهند. مردم این را از مسئولین مىخواهند. مسئولین باید دو چیز را در سرلوحه کارهایشان قرار دهند: یکى گزینشِ خوب. یعنى انسانهاى پاک، امین، دلسوز، صمیمى و مردم دوست را انتخاب کنند. براى این کار بزرگ، یار گرفتن کار مهمّى است. این طور نباشد که به هرکس و ناکسى اعتماد کنیم و مردم را با کسى مواجه کنیم که براى آنها، یا براى کار آنها ارزشى قائل نباشد و به فکر خودش باشد. این، یک نکته است که مسئولین باید رعایت کنند.
دوم اینکه، این خدمت و این مسئولیت را براى بهره دنیایى خودشان نخواهند .(16)
ما از کسى که به عنوان رئیس جمهور انتخاب مىشود، انتظار داریم که خود را خدمتگزار مردم بداند و آنچه را براى دین و دنیاى این مردم مورد نیاز است، در محدوده اختیارات قانونى خود، با همه وجود انجام دهد. بدیهى است که اکثریت مردم، متدیّن و انقلابى هستند و مایلند آنچه براى رفاه و سعادت دنیوى آنها انجام مىگیرد، در چهارچوب احکام و مقرّرات اسلامى باشد.(17)
... فضا را سالم نگه دارید. شما از نامزدِ خودتان حمایت کنید، دیگران هم از نامزدِ خودشان حمایت کنند و به او رأى دهند. در پیدا کردن نامزد مورد نظر دقت کنید. به کسى گرایش پیدا کنید که به دین مردم، به انقلاب مردم، به دنیاى مردم، به معیشت مردم، به آیندهى مردم و به عزت مردم اهمیت مىدهد. بحمداللَّه میدان براى آزمودن و دیدن و شناختن باز است؛ ملت ما هم هشیار است.(18)
روز به روز داریم به زمان برگزارى انتخابات نزدیک مىشویم. انتخابات یک حادثهى مهم است؛ چون مردم اختیار کشور را براى مدت چهار سال به دست انسانى خواهند داد؛ و اوست که مىتواند در این مدت بودجه و درآمد و نیروى انسانى و سازمانهاى کشور را بهکار بگیرد؛ یا درست، یا خداى نکرده نادرست؛ یا کامل، یا خداى نکرده ناقص؛ یا همراه با صحت عمل، یا خداى نکرده دچار شائبههاى سوءعمل؛ یا با توجه به نیازهاى مردم، متوجه به باز کردن گرههاى زندگى مردم، متوجه به رفع مشکلات انبوهى که وجود دارد، یا خداى نکرده بىاعتنایى به اینها. پس انتخابات از این جهت بسیار مهم است که ملت ایران مىخواهد ادارهى کشور را براى چهار سال به دست انسانى بسپرد که از لحاظ قانونى اختیارات بسیار وسیعى دارد، امکانات بىنظیرى در اختیار دارد و مىتواند ملت و کشور را چهار سال و یا حتّى بیش از چهار سال جلو ببرد؛ و می تواند متوقف نگه دارد یا خدای نکرده به عقب برگرداند.(19)
به اعتقاد بنده، سه بخش عمده در مسئول وجود دارد؛ سه آمادگى و احساس مسئولیت: اوّل اینکه، براى نفسِ کار و عمل آماده باشد. تنبلى و بىحالى و سهلانگارى و کار را به دست حوادث و قضا و قدر سپردن، اوّلین بلایى است که ممکن است یک مدیر را از صلاحیت کافى و لازم ساقط کند. جدّى بودن در کار، آرام نداشتن براى کار، احساس مسئولیت براى اصل اقدام و کار و وظیفهاى که بر عهده گرفته، بسیار مهم است. به همین جهت هم هست که اگر کسى واقعاً در بخشى از بخشهاى کشور احساس مىکند که کفایت لازم براى این کار را ندارد، معلوم نیست که پذیرش آن کار، مشروع باشد. چون قبول این کار، به معناى این است که تعهّد کند و بپذیرد که این کار را به انجام برساند. این، بدون کفایت و لیاقت، امکانپذیر نیست. این، آن نکته اوّل در باب مدیر و مسئول است.
دوم، مسئله آمادگى و استعداد و تعهّد براى انجام کار است؛ به همان نحوى که سیاستهاى کلّى و برنامههاى اساسى کشور آن را اقتضا مىکند. اگر کشور، سیاست مشخّصى را در مقولهاى پذیرفته است، کسى که اجراى بخشى از بخشهاى کشور را مىپذیرد، باید آن را در همان جهت کار و به همان سمت و با همان هدف پیش ببرد و هدایت کند؛ ولو خود او، آن سیاست را به طور کامل تثبیت نکرده باشد.
اگر چه، در صورتى که مجرى آن سیاست را قبول نداشته باشد، معلوم نیست چقدر بتواند این کار را به درستى انجام دهد. ولى به هر حال، آنکه لازم و اساسى است، این است که مدیر، مسئول یا وزیرى که این مسئولیت را برعهده گرفته، کار را در جهت آن سیاستهاى پذیرفته شده که سیاستگذاران در هر بخش انجام دادهاند، پیش ببرد. این هم آن نکته یا رکن دوم از ارکان یک مدیریّت سالم.
رکن سوم، حفظ طهارت و تقواست. حفظ پاکیزگى در عمل است. اجتناب از هرگونه - خداى ناکرده - اختلاط با اهداف غیر مشروع یا اهداف غیر مقبول و غیراخلاقى است. این، شأن سوم است. مدیر خوب، مدیرى است که هر کارى را به عهده مىگیرد، با رعایت اصول اخلاقى صحیح، انجام دهد. در نظام اسلامى، چیزى که به شدّت با آن مقابله مىشود، رسوخ فساد است. در نظام اسلامى، با اعتقاد بد و نادرست، اینطور مقابله نمىشود که با عمل غیر صحیح و عمل غیراخلاقى و خداى ناکرده رسوخ فساد مبارزه مىشود. چیزى که امروز، در دوران بازسازى، مسئولین کشور، همکاران دولت، مدیران درجه دو و سه در دستگاههاى دولتى، تا پایینترین ردهها، باید با دقّت مراقب باشند، این است که در این دوران بدانند خطر رسوخ و نفوذ فساد، جدّى و فلج کننده است. واقعاً فلج کننده است! در این کار، فساد که نمىگوید «من فسادم»! فرد مفسدى که دیگران را به وادى فساد مىکشاند - فساد مالى، فساد کارى، قرارهاى نامشروع و ناموجّه در زمینههاى مسائل کارى - کسى که انسان را تشویق مىکند و مىلغزاند به این سمت، از اول نمىگوید «من آمدم که شما را فاسد کنم.» اوّل با یک عنوان موجّه؛ با یک چیز کوچک وارد میدان مىشود. انسان است و آسیبپذیرىِ شدید. انسان، به شدت آسیبپذیر است. لذا، خیلى باید مراقب بود –(20)
رئیسجمهور جایگاه بسیار والایى دارد؛ توانایى و اختیارات فراوانى از لحاظ قانونى متوجه رئیسجمهورى است؛ بودجهى کشور در اختیار رئیسجمهور است؛ مدیران کشور در سطوح مختلف در اختیار رئیسجمهور هستند؛ بنابراین تعیین رئیسجمهور، یعنى تعیین مدیرى که بتواند ثروت عظیم مردم را که در بودجه و امکانات و مدیریتهاى کشور متبلور است، به نحوى در سرتاسر آفاق این ملت گسترش دهد تا نیازهاى مردم با این ثروت عظیم برآورده شود. ملت و کشور ما بر اثر تلاش دولتهاى چند سال گذشته، ثروت متراکمى از امکانات بهدست آورده است. مدیریتهاى آینده باید بتوانند این ثروت را افزایش دهند و آن را در زندگى مردم بگسترانند و با فساد به معناى واقعى کلمه مبارزه کنند. اگر ما ملت ایران این توفیق را پیدا کنیم که رخنههاى فساد را در این مجموعهى عظیم ببندیم، آن وقت معلوم خواهد شد که دستاوردهاى انقلاب براى این مردم چقدر شیرین و گواراست و چگونه مىتواند پاسخگوى نیازهاى مردم باشد. انتخابات آینده به این دلایلى که گفتم، بسیار مهم است.
مردم بایستى هوشمندانه و آگاهانه انتخاب کنند و در میان نامزدهاى گوناگون، کسى را که احساس مىکنند به این معیارها نزدیک است، برگزینند؛ این یک کار بزرگ است و کار شما مردم است. مردم باید با چشم باز در این صحنهى مهم حاضر شوند و انشاءاللَّه خداى متعال کمک کند و دلهاى مردم را هدایت کند تا فرد با کفایت، شجاع، با اخلاص، داراى روح مردمى، شاداب و با نشاط، مؤمن به هدفها و ارزشهاى انقلاب، مؤمن به مردم، مؤمن به نیروى مردم و معتقد به حق مردم را انتخاب کنند؛ این مهمترین بخش مشارکت عمومى مردم در امسال است. در همه چیز مشارکت عمومى مهم است، و این از جملهى کلیدىترین است.(21)
رئیس جمهور در کشور ما نقش بسیار مهمی دارد. تبلیغات بیگانه میخواهد عکس این را نشان دهد آنها دشمنانه حرف مىزنند. رئیس جمهور یکى از مؤثرترین، و در دستگاه اجرایى مؤثرترین عنصر براى حل مسائل کشور است. در میان مسئولان کشور، هیچ مسئولى به قدر رئیس جمهور در قانون اساسى ما امکانات و توانایىها و عرصهى عظیم خدمتگزارى ندارد. بودجهى کشور و همهى مسئولان طراز اول اجرایى کشور در اختیار اوست؛ اوست که مىتواند کشور را آباد کند و از لحاظ علمى و صنعتى و مسائل انسانى و یا از لحاظ امنیت، کشور را به پیش ببرد؛ کفایت و توانایىهاى اوست که مىتواند زندگى را در کام مردم شیرین کند. آنچه مورد نیاز ملت و کشور است، رئیسجمهورِ کارآمد و باکفایت است. مسئولیتهاى حساس و تاریخىِ امروز بر دوش رئیس قوهى مجریهى ماست. قانون همه چیز را در اختیار رئیس قوهى مجریه قرار داده است.
انسانى که داراى کارآمدى و کفایت باشد و به هدفها و استقلال این ملت و لزوم پیشرفت این کشور ایمان داشته باشد، مىتواند بسیارى از کارها را بکند؛ همچنانکه بحمداللَّه دولتهاى متعدد در طول سالهاى گذشته کارهاى بزرگى انجام دادند. محصول کارهاى آنها در اختیار مسئولان بعدى است که بیایند و در راه خدمت به مردم و شیرین کردن کام آنها این کارها را تکمیل کنند.
البته رهبرى در پشتیبانى از رئیسجمهور هیچگونه درنگى نمىکند. کسى را که مردم انتخاب کنند و رئیسجمهور قانونى کشور شود، همیشه مورد احترام و تکریم و حمایت جامع رهبرى در همهى دولتها بوده؛ بعد از این هم باید باشد.
اما آنچه در درجهى اول اهمیت قرار دارد، این است که اهتمام همهى مردم، نخبگان مردم و مسئولان گوناگونِ بخشهاى مختلف این باشد که رئیسجمهورى انتخاب شود که بتواند گرههاى زندگى مردم را در دوران کنونى باز کند؛ وظایف این دوره را بشناسد و با قوت و اقتدار به آن عمل کند. انشاءاللَّه مردم کارى کنند که خداى متعال رئیسجمهورى با این توانایىها و با این رویکردها براى این کشور مقدر کند.
...البته بدیهى است که رهبرى از فرد خاصى حمایت نمىکند؛ از معیارها حمایت مىکند. ما دنبال این هستیم که این معیارها تحقق پیدا کند. بنده دنبال این هستم که شخصى سر کار بیاید و قوهى مجریه را اداره کند که خود را خدمتگزار مردم بداند و توانایى داشته باشد و به آرمانهاى امام و نظام اسلامى معتقد و پایبند باشد و حقیقتاً عدالت و مبارزهى با فساد براى او حائز اهمیت باشد. دعا مىکنیم خدا دلهاى مردم را به این سمت هدایت کند که بتوانند چنین کسى را - که امروز مورد نیاز لحظهى تاریخىِ حساس ِ این کشور است - انتخاب کنند.
اگر خداى متعال توفیق دهد که رئیسجمهورِ کارآمدِ باکفایتِ پُرنشاطِ شادابى که علاقهى به مردم و علاقهى به عدالت و علاقهى به رفع فساد و تبعیض براى او در درجهى اولِ برنامهها قرار داشته باشد، سر کار بیاید، من به شما عرض بکنم که بسیارى از مشکلات اساسى این کشور - چه مسائل داخلى و چه مسائل خارجى - حل خواهد شد.(22)
مردم هم نگاه کنند و اصلح را انتخاب کنند. اصلح کسى است که با نیازى که شما براى جامعه مىفهمید، تطبیق کند و بتواند نیازهاى جامعه را برآورده سازد. بعضىها در شناخت اصلح دچار وسواس و دغدغهى زیاد مىشوند. شما تلاش خود را بکنید؛ مشورت خود را بکنید؛ از کسانى که فکر مىکنید مىتوانند شما را راهنمایى کنند، راهنمایى بخواهید؛ به هر نتیجهای که رسیدید، عمل کنید و رأى بدهید؛ اجر شما را خداى متعال خواهد داد. ما مأموریم که به آنچه مىفهمیم و به آنچه تکلیف الهى تشخیص مىدهیم، عمل کنیم؛ مطابق با واقع شد یا نشد، اجر ما محفوظ است. اجر کسى که عامل به تکلیف است، پیش خداى متعال محفوظ است.(23)
...اصلح یعنى چه کسى؟ یعنى کسى که دردها را بداند و حس کند؛ یعنى کسى که براى ریشهکنى فقر و فساد عزم جدى داشته باشد؛ یعنى کسى که به حال قشرهاى محروم و مستضعف دل بسوزاند. اصلح کسى است که هم به ترقى و پیشرفت کشور و توسعهى اقتصادى و غیراقتصادى بیندیشد؛ هم زیر توهمات مربوط به توسعه، آنچنان محو و مات نشود که از یاد قشرهاى مظلوم و ضعیف غافل بماند. اصلح کسى است که به فکر معیشت مردم، دین مردم، فرهنگ مردم و دنیا و آخرت مردم باشد. اصلح کسى است که بتواند این بارِ عظیم را بر دوش بگیرد؛ هر کسى نمىتواند این بار را بر دوش بگیرد؛ نشاط و حوصله و همت و قدرتِ لازم و هوشمندى لازم دارد. البته هر کس صلاحیتش در مراکز قانونى تأیید شود، صالح است؛ اما باید در بین صالحها گشت و صالحتر را پیدا و او را انتخاب کرد. این، هنر شما مردم است.(24)
من بار دیگر شما مردم عزیز و همهى مردم کشورمان را دعوت مىکنم که در تجربهى انتخاباتى که در پیش است، فعالانه شرکت و حضور پیدا کنید. شخصیتهاى صالحى که به شما معرفى مىشوند، آنها را به تناسب اهداف والاى این ملت و این انقلاب و این نظام انتخاب کنید. با پشتوانهى آراء مردمى باید دولتى سرکار بیاید که با قدرت گرهها را باز کند و کارهاى بزرگ را انجام دهد؛ کارهایى که در نیمهى راه است و باید با تلاش مضاعف و با جد و جهد به نتیجه برسد، آنها را به نتیجه برساند. کشور ما مىتواند خود را در سطح بالایى از پیشرفت و توسعه در میان ملتهاى عالم قرار دهد؛ و همچنان که در سند چشمانداز بیست ساله اعلام شده است، مىتواند از جهات مختلف رتبهى اول را در منطقه حائز شود. اینها توانایىهاى ملت ماست؛ اینها را ملت ما به برکت وحدت کلمه، به برکت پرچم برافراشتهى اسلام، و به برکت ایمان عمیقى که در دلهاى شماست، تا کنون بهدست آورده است و باز هم مىتواند پیش برود و به چشمانداز زیبا و شایستهى ملت ایران دست پیدا کند.(25)
انتخاب فرد اصلح و داراى تقوا و تدبیر براى مقام مهم ریاست جمهورى - که در قانون اساسى جدید، داراى اختیارات وسیع در ادارهى کشور است - وظیفهای شرعى و عقلى و انقلابى است، و کوتاهى در این امر یا در حضور در پاى صندوقهاى رأى، خسارتهاى جبرانناپذیرى به بار خواهد آورد. حضور شما، پایههاى انقلاب را محکم مىکند و به مدیران آیندهى کشور، جرأت و قدرت کار مىبخشد و آینده را تضمین مىکند.(26)
البته ملت باید تلاش خود را بکنند، باید زحمت بکشند و دنبال اصلح بگردند. من مکرّر عرض کردهام که مسأله، مسألهى دین و خدا و اداى تکلیف است. همچنان که اصل انتخابات یک تکلیف الهى است، انتخاب اصلح هم یک تکلیف الهى است. قبلاً هم گفتیم که تفاضل ولو کم باشد، در این قضیه بسیار است. باید بگردید، بین خودتان و خدا حجت پیدا کنید؛ یعنى بتوانید از راهى بروید که اگر خداى متعال پرسید شما به چه دلیل به این فرد رأى دادید، بتوانید بگویید به این دلیل. بین خودتان و خدا، دلیل و حجتى فراهم بکنید، بعد با خیال راحت بروید رأى بدهید. مردم باید این کار را بکنند و ما هم از خدا مىخواهیم و دعا و آرزو مىکنیم که خداى متعال دلهاى مردم را به سمت نامزد اصلح - آن که واقعاً صلاحیتش بیشتر است - هدایت کند. ...
هر کسى که برود رأى بدهد، چه رأى او صائب باشد و به اصلح رأى داده باشد و چه اشتباه کرده باشد و به غیر اصلح رأى بدهد، همین اندازه که از روى احساس تکلیف نسبت به آینده پاى صندوق برود و رأى بدهد، این رأى پیش خداى متعال مأجور و موجب ثواب است و این شخص، علاقهمند به نظام و رهبرى مىباشد. آنچه که مهم است، این احساس تکلیف است. همهى آحاد ملت، این احساس تکلیف را باید بکنند.
بروید تلاش و تفحص خودتان را بکنید، اصلح را پیدا نمایید و آن کسى را که فکر کردید اصلح است و بین خودتان و خدا حجّت تمام شد، به او رأى بدهید و خاطر جمع باشید که تکلیفتان را انجام دادهاید. این، آن چیزى است که همه باید به آن توجه بکنند. هر کس هم که نتیجهى آرا متعلق به او شد، خداى متعال انشاءاللَّه کمک خواهد کرد، ما هم کمک خواهیم کرد، تا بتواند وظایف خود را انجام بدهد.(27)
پی نوشت :
منبع: دفترحفظ ونشرآثارحضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی)